هم خانواده ضعیف کلاس پنجم
هم خانواده و متضاد کلمه «ضعیف» کلاس پنجم
در زبان فارسی، کلمه «ضعیف» به معنای کمتوان، کمقدرت، ناتوان، بیرمق، ناکارآمد، سست، نازک، شکننده و ضعیف بودن است. شناخت هم خانوادهها، مترادفها و متضادهای این کلمه به دانشآموزان کمک میکند تا در نوشتار و فهم متون فارسی مهارت بیشتری داشته باشند.
هم خانوادههای کلمه «ضعیف»
-  ضعف: ریشه اصلی کلمه و به معنای کمتوانی و ناتوانی. 
-  تضعیف: به معنای کمتوان کردن یا سست کردن چیزی یا کسی. 
-  مستضعف: کسی که به او ظلم شده و ضعیف شده است. 
-  ضعفا: جمع ضعف، به معنای افراد ضعیف. 
-  مضاعف: به معنای دو برابر یا دو چندان (در برخی کاربردها با «ضعف» ارتباط معنایی دارد). 
مثالهای آموزشی
-  «کودک ضعیف نمیتواند توپ را پرتاب کند.» 
-  «به دلیل تضعیف قوای نظامی کشور، دشمن توانست به راحتی به آن حمله کند.» 
-  «مردم مستضعف همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند.» 
-  «در بین ضعفا، افراد زیادی هستند که شایسته کمک هستند.» 
-  «این محصول از جنس مضاعف است و دوام بیشتری دارد.» 
مترادفهای کلمه «ضعیف»
-  بیحال 
-  بیقدرت 
-  خفیف 
-  راجل 
-  زار 
-  زبون 
-  سست 
-  عاجز 
-  فرسوده 
-  قاصر 
-  کم زور 
-  لاغر 
متضادهای کلمه «ضعیف»
-  قوی 
-  توانا 
-  نیرومند 
-  قدرتمند 
-  توانمند 
-  قویدل 
-  پرتتوان 
-  پرقدرت 
-  پرزور 
-  نیرومند 
 
 




