هم خانواده
-
هم خانواده اطراف کلاس سوم
هم خانواده اطراف کلاس سوم کلمه «اطراف» در زبان فارسی به معنای «دور و بر» یا «حوالی» است و از ریشه «طرف» مشتق شده است. کلمات همخانواده با «اطراف» عبارتاند از: طرف: به معنای سمت یا جهت. اطرافیان: به معنای کسانی که در اطراف یا نزدیک فرد هستند. متطرف: به معنای کسی که به سویی متمایل است. این کلمات از ریشه «طرف» مشتق شدهاند و در معنا و ساختار با یکدیگر مرتبط هستند. هم خانواده احوال
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده احوال
هم خانواده احوال کلمه «احوال» جمع «حال» است و به معنای وضعیتها و حالات مختلف میباشد. کلمات همخانواده با «حال» عبارتاند از: احوالات: به وضعیتهای مختلف زندگی و تجربیات افراد اشاره دارد. احوال تحول این کلمات از ریشه «حال» مشتق شدهاند و در معنا و ساختار با یکدیگر مرتبط هستند. هم خانواده صبور چیست
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده صبور چیست
هم خانواده صبور چیست کلمه «صبور» از ریشه «صبر» است و واژههای همخانواده آن عبارتاند از: صبر: تحمل و شکیبایی در برابر مشکلات و سختیها. صابر: کسی که دارای صبر و شکیبایی است. مصابره: پایداری و استقامت در برابر مشکلات. مصبور: کسی که به صبر و شکیبایی معروف است. این واژهها همگی از ریشه «صبر» مشتق شدهاند و در زبان فارسی به کار میروند. هم خانواده لرزید کلاس چهارم
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده لرزید کلاس چهارم
هم خانواده لرزید کلاس چهارم کلمه «لرزید» از ریشه «لرز» است و همخانوادههای آن عبارتاند از: لرزه: به معنای ارتعاش یا تکان. لرزان: صفت فاعلی به معنای کسی یا چیزی که میلرزد. لرزش: حالت یا عمل لرزیدن. لرزنده: صفت فاعلی به معنای کسی یا چیزی که در حال لرزیدن است. لرزیدن: مصدر به معنای تکان خوردن یا ارتعاش داشتن. این کلمات همگی از ریشه «لرز» مشتق شدهاند و در معنا به یکدیگر نزدیک هستند. هم خانواده علمی کلاس سوم
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده علمی کلاس سوم
هم خانواده علمی کلمه «علم» در زبان فارسی به معنای دانایی و آگاهی است. همخانوادههای این کلمه عبارتاند از: علوم: جمع «علم» به معنای دانشها. عالم: فردی که دارای علم و دانش است. معلم: فردی که علم را به دیگران میآموزد. تعلیم: آموزش دادن علم. تعلم: یادگیری علم. معلوم: چیزی که شناخته شده و مشخص است. این کلمات همگی از ریشه «علم» مشتق شده و با آن همخانواده هستند. هم خانواده تشویق کلاس چهارم
بیشتر بخوانید » -
هم معنی محله کلاس سوم
هم معنی محله کلاس سوم کلمهٔ «محله» به معنای «قسمتی از شهر یا روستا» است. هممعنیهای آن عبارتاند از: کوی: به معنای «محله» یا «بخش». برزن: به معنای «خیابان» یا «محله». محلت: به معنای «محله» یا «بخش». ربع: به معنای «ربع» یا «بخش». این واژگان در متون مختلف بهعنوان هممعنیهای «محله» به کار میروند. هم معنی منبع
بیشتر بخوانید » -
هم معنی اطراف کلاس سوم
هم معنی اطراف کلاس سوم کلمهٔ «اطراف» به معنای «پیرامون» یا «حوالی» است. هممعنیهای آن عبارتاند از: پیرامون: به معنای «اطراف» یا «حوالی». حوالی: به معنای «اطراف» یا «نواحی». اکناف: به معنای «کنارهها» یا «حواشی». حواشی: به معنای «کنارهها» یا «حواشی». نواحی: به معنای «مناطق» یا «اطراف». این واژگان در متون مختلف بهعنوان هممعنیهای «اطراف» به کار میروند. هم معنی محله
بیشتر بخوانید » -
هم معنی انتها کلاس سوم
هم معنی انتها کلاس سوم کلمه «انتها» در زبان فارسی به معنای «پایان» یا «نهایت» است. برخی از مترادفهای آن عبارتاند از: پایان آخر اختتام انجام ختم سرانجام عاقبت فرجام منتها نوک نهایت این کلمات در متون ادبی و مکالمات روزمره برای اشاره به پایان یا نقطه نهایی چیزی به کار میروند. هم معنی تازه
بیشتر بخوانید » -
هم معنی زیبا کلاس دوم
هم معنی زیبا کلاس دوم کلمهٔ «زیبا» در زبان فارسی به معنای «خوشایند»، «دلپذیر» و «قشنگ» است. هممعنیهای آن عبارتاند از: جمیل: به معنای «خوب» یا «خوشصورت». خوبرو: به معنای «خوشصورت» یا «خوبچهره». خوشصورت: به معنای «خوبصورت» یا «خوشچهره». خوشمنظر: به معنای «خوشچهره» یا «خوشصورت». رعنا: به معنای «خوشصورت» یا «خوشچهره». زیبارو: به معنای «خوشصورت» یا «خوبچهره». شیک: به معنای «مدرن» یا «خوشسلیقه». صبیح: به معنای «خوشصورت» یا «خوبچهره». ظریف: به معنای «لطیف» یا «خوشصورت». قشنگ: به معنای «خوب» یا «خوشصورت». لطیف: به معنای «ظریف» یا «خوشصورت». لعبت: به معنای «خوشصورت» یا «خوبچهره». مطبوع: به معنای «خوشصورت» یا «خوبچهره». مقبول:…
بیشتر بخوانید » -
هم معنی تازه کلاس دوم
هم معنی تازه کلاس دوم کلمهٔ «تازه» در زبان فارسی به معنای «نو»، «جدید» یا «با طراوت» است. هممعنیهای آن عبارتاند از: نو: به معنای «جدید» یا «تازه». جدید: به معنای «تازه» یا «نو». با طراوت: به معنای «شاداب» یا «تازه». نوظهور: به معنای «تازه» یا «جدید». نوین: به معنای «جدید» یا «تازه». مدرن: به معنای «جدید» یا «تازه». بدیع: به معنای «تازه» یا «جدید». بکر: به معنای «تازه» یا «جدید». طرفه: به معنای «تازه» یا «جدید». اکنون: به معنای «تازه» یا «جدید». الان: به معنای «تازه» یا «جدید». تر: به معنای «تازه» یا «جدید». خوشایند: به معنای «تازه» یا…
بیشتر بخوانید »