متضاد آشکار کلاس پنجم
معنی کلمه “آشکار”
- ظاهر، بارز، مشهود، مرئی، روشن، هویدا، پیدا، پدید، پدیدار، مکشوف، جلی، جلیه، واضح، عیان، محسوس.
مترادف کلمه “آشکار”
-  - برملا، بی پرده، بین، جلوه گر، جلی، جهر، ذایع، رک، روبرو، روشن، صریح، ظاهر، علنی، عیان، فاحش، فاش، مبرهن، محرز، محسوس، مرئی، مشخص، مشهود، معلوم، معین، منجلی، نامستور، نمایان، نمودار، واضح.
 
متضاد کلمه “آشکار”
-  - پوشیده، درخفا، غیب، مخفی.
 
مثال
-  - نور خورشید آشکارترین چیز در عالم است.
 
-  - حقیقت همیشه آشکار میشود.
 
-  - او آشکارا دروغ میگفت.
 
کاربرد کلمه “آشکار”
کلمه “آشکار” در جملهها به معنای “ظاهر، بارز، مشهود” به کار میرود. به عنوان مثال:
-  - حقیقت آشکار است و همه میتوانند آن را ببینند.
 
-  - چهره او آشکارا نشان میداد که نگران است.
 
-  - عشق او آشکار بود و همه آن را میدیدند.
 
این کلمه همچنین میتواند به معنای “صریح، واضح” به کار رود. به عنوان مثال:
-  - او آشکارا گفت که از من متنفر است.
 
-  - دستورالعملها را به طور آشکار توضیح دهید.
 
و در نهایت، این کلمه میتواند به معنای “علنی، فاش” به کار رود. به عنوان مثال:
-  - او آشکارا دروغ گفت و همه را فریب داد.
 
این ماجرا به زودی آشکار خواهد شد.
 
 




