هم خانواده

  • هم خانوادههم خانواده قاتل کلاس چهارم

    هم خانواده قاتل کلاس چهارم

    هم خانواده قاتل کلاس چهارم کلمه “قاتل” یکی از واژه‌های پرکاربرد در زبان فارسی است که معنای “کسانی که انسان یا حیوان را می‌کشند” را می‌دهد. این واژه ریشه در زبان عربی دارد و معادل فارسی آن “جانی” است. کلمه “قاتل” در ادبیات فارسی و فرهنگ عامه کاربردهای گسترده‌ای دارد و اغلب در معنای منفی به کار می‌رود. هم خانواده کلمه “قاتل” قتل-مقتول معنی کلمه “قاتل” معنی کلمه “قاتل” در فرهنگ فارسی معین به شرح زیر است: فاعل قتل کسی که انسان یا حیوان را بکشد کشتنده کشنده آدمکش خونخوار مترادف کلمه “قاتل” مترادف کلمه “قاتل” در فارسی شامل کلماتی…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده طلوع کلاس چهارم

    هم خانواده طلوع کلاس چهارم

    هم خانواده طلوع کلاس چهارم طلوع | واژه‌شناسی، هم‌خانواده، معنی، مترادف و متضاد “طلوع”، واژه‌ای آشنا در زبان فارسی است که مفهوم برآمدن و نمایان شدن را در ذهن تداعی می‌کند. این واژه در بسیاری از موارد به معنای ظاهر شدن خورشید پس از طلوع شبانه‌روز به کار می‌رود، اما در کاربردهای دیگر نیز کاربرد دارد. واژه‌شناسی طلوع ریشه واژه “طلوع” از فعل “طلع” گرفته شده است که به معنای “ظاهر شدن” و “برآمدن” است. این واژه در زبان عربی نیز کاربرد دارد و به معنای طلوع خورشید و سایر اجرام آسمانی است. هم‌خانواده‌های طلوع واژه “طلوع” دارای هم‌خانواده‌های بسیاری…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده مثل کلاس ششم

    هم خانواده مثل کلاس ششم

    هم خانواده مثل کلاس ششم در این مقاله به بررسی واژگان هم‌خانواده با کلمه “مثل” در زبان فارسی می‌پردازیم. واژه‌های هم‌خانواده از یک ریشه مشترک گرفته شده‌اند و از نظر شکل و معنا به هم نزدیک هستند. ریشه “مثل” ریشه اصلی کلمه “مثل” “مِثْل” است که به معنی “مانند، شبیه” می‌باشد. این واژه از زبان عربی وارد زبان فارسی شده است. نمونه‌هایی از واژه‌های هم‌خانواده با “مثل” ممثل (نماینده، کسی که به جای دیگری صحبت می‌کند) تمثیل (شبیه‌سازی، به تصویر کشیدن) مثال (نمونه، نمونه‌ای که به عنوان توضیح یا گواه مورد استفاده قرار می‌گیرد) امثال (جمع “مثل”، ضرب‌المثل‌ها) واژه‌های مشتق…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده مطبوع

    هم خانواده مطبوع

    هم خانواده مطبوع مطبوع  طبع  طبیعی طبایع طباع معنی مطبوع خوشایند، دلپذیر، مطلوب طبع طبع شده، چاپ شده مترادف مطبوع پسندیده، خوب، خوشایند، کش، دلپذیر، دلپسند، خوشآیند، گوارا، موافق، مطابق، مقبول، مقصود، مراد، مطلوب، محبوب، مرغوب، مساعد متضاد مطبوع نامطبوع، ناخوشایند، ، نفرت انگیز مثال هوا امروز بسیار مطبوع است. کتابی که خواندم بسیار مطبوع بود. صدای موسیقی بسیار مطبوع بود. طعم این غذا بسیار مطبوع است. این رنگ بسیار مطبوع است. هم خانواده قدرت کلاس چهارم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده قدرت کلاس چهارم

    هم خانواده قدرت کلاس چهارم

    هم خانواده قدرت کلاس چهارم قدرت-قادر-قدرتمند معنی قدرت توانایی انجام کاری نیرو و قوت سلطه و سیطره مترادف قدرت توان زور قوت قوه نیرو استطاعت تاب توانایی طاقت وسع زبردستی مقاومت نیرومندی هنگ یارا استیلا اقتدار تسلط سلطه تاثیر نفوذ متضاد قدرت ضعف ناتوانی ناتوانی ضعیف هم خانواده حادثه کلاس ششم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده حادثه کلاس ششم

    هم خانواده حادثه کلاس ششم

    هم خانواده حادثه کلاس ششم حوادث-حادث معنی حادثه اتفاق بلا آسیب رخداد غیرمنتظره مترادف حادثه تصادف اتفاق سانحه پیشامد رویداد عارضه رخداد متضاد حادثه رخدادی که به طور معمول اتفاق می‌افتد رخدادی که از قبل برنامه‌ریزی شده است رخدادی که خوشایند است هم خانواده معتبر کلاس ششم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده معتبر کلاس ششم

    هم خانواده معتبر کلاس ششم

    هم خانواده معتبر کلاس ششم کلماتی که از یک ریشه گرفته شده‌اند و معنای مشابهی دارند، هم خانواده نامیده می‌شوند. اعتبار معنی معتبر کلمه «معتبر» در زبان فارسی به معنای «با ارزش، قابل اعتماد، دارای اعتبار» است. مترادف معتبر کلماتی که معنی یکسانی با یک کلمه دارند، مترادف نامیده می‌شوند. ارزشمند مهم آبرومند امین باآبرو بااعتبار باحیثیت گرانمایه معتمد متضاد معتبر غیرمعتبر مثال در این جلسه، سخنرانی‌های معتبری برگزار شد. من از اعتبار او مطمئن هستم. این کتاب، منبعی معتبر برای مطالعه است. هم خانواده مفصل کلاس ششم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده مفصل کلاس ششم

    هم خانواده مفصل کلاس ششم

    هم خانواده مفصل کلاس ششم فصل  مفاصل فصول ریشه کلمه مفصل ریشه کلمه مفصل «فَصْل» است. «فصل» از ریشه «ف‌ص‌ل» گرفته شده است که به معنای جدا کردن، جدایی، زمان معین است. بنابراین، هم خانواده‌های مفصل نیز به معنای جدا کردن، جدایی، زمان معین هستند. معنی مفصل مفصل به معنای جدا کردن، جدایی، زمان معین است. مترادف مفصل مفصل دارای مترادف‌های زیر است: باتفصیل، به تفصیل، بشرح، طولانی، مبسوط، مشروح بند، پیوندگاه، مفصل ها مثال فصل تابستان گرم است. مفاصل دست انسان متحرک هستند. فصول سال در طبیعت تغییر می‌کنند. هم خانواده مسجد کلاس چهارم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده مسجد کلاس چهارم

    هم خانواده مسجد کلاس چهارم

    هم خانواده مسجد کلاس چهارم مساجد سجده ساجد مساجد ریشه کلمه مسجد ریشه کلمه مسجد «سجده» است. «سجده» از ریشه «س‌ج‌د» گرفته شده است که به معنای فرود آوردن پیشانی بر زمین است. بنابراین، هم خانواده‌های مسجد نیز به معنای فرود آوردن پیشانی بر زمین یا مکانی برای انجام این کار هستند. معنی مسجد مسجد به معنای مکانی برای عبادت مسلمانان است. مترادف مسجد مسجد دارای مترادف‌های زیر است: عبادتگاه نمازخانه مصلا مسکت مسگت هم خانواده تمسخر چیست

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده تمسخر چیست

    هم خانواده تمسخر چیست

    هم خانواده تمسخر چیست مسخره معنی تمسخر تمسخر به معنای ریشخند کردن، استهزا کردن، دست انداختن، مسخره کردن، فسوس گفتن، لودگی کردن است. مترادف تمسخر مترادف‌های تمسخر عبارتند از: ریشخند استهزا تیبا فسوس لودگی مسخره دست انداختن شوخی متضاد تمسخر متضاد تمسخر عبارت است از: تحسین احترام تمجید ستایش مثال تمسخر کردن فقرا کار ناشایستی است. او به حرف‌های من با تمسخر گوش می‌داد. مسخره کردن دیگران کار درستی نیست. هم خانواده صحبت کلاس چهارم

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا