هم خانواده

  • هم خانوادههم خانواده اعجاز

    هم خانواده اعجاز

    هم خانواده اعجاز معنی اعجاز: اعجاز به معنای «کار خارق‌العاده‌ای که از توان بشر خارج باشد» است. این واژه بیشتر در زمینه‌های مذهبی، عرفانی یا ادبی به کار می‌رود و به اعمال یا کلماتی اطلاق می‌شود که جنبه‌ای شگفت‌انگیز دارند و دلیلی بر قدرت ماورایی یا الهی هستند. هم‌خانواده‌های اعجاز: واژه‌هایی که ریشه مشترکی با «اعجاز» دارند، عبارت‌اند از: کلمهٔ «اعجاز» از ریشهٔ عربی «عجز» به معنای ناتوانی است. برخی از واژه‌های هم‌خانواده با «اعجاز» عبارت‌اند از: معجزه: عملی خارق‌العاده که از توان بشر عادی خارج است و معمولاً برای اثبات پیامبری یا قدرت خاص الهی انجام می‌شود. مثال: شکافتن…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده حجت

    هم خانواده حجت

    هم خانواده حجت کلمهٔ «حجت» در زبان فارسی به معنای برهان، دلیل یا مدرک است و ریشهٔ عربی دارد. واژه‌های هم‌خانوادهٔ «حجت» عبارت‌اند از: حاجت: به معنای نیاز یا خواسته‌ای که انسان به دنبال برآورده شدن آن است، چه در زمینه مادی و چه معنوی. مثال: خداوند حاجت بندگان را برآورده می‌کند. حجج: جمع «حجت»، به معنای دلایل یا براهین. این واژه بیشتر در متون علمی، فلسفی، و دینی به معنای دلایل محکم و منطقی به کار می‌رود. مثال: حجج قوی در تأیید این نظریه وجود دارد. حجاج: جمع «حاج»، به معنای کسانی که به حج رفته‌اند و مناسک حج…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده صلاح کلاس چهارم

    هم خانواده صلاح کلاس چهارم

    هم خانواده صلاح کلاس چهارم کلمهٔ «صلاح» به معنای درستی، شایستگی و بهبود است. برخی از کلمات هم‌خانوادهٔ «صلاح» عبارت‌اند از: مصلح مصلح به معنای فردی است که برای بهبود شرایط، رفع فساد یا ایجاد تغییرات مثبت در امور اجتماعی، سیاسی یا فردی تلاش می‌کند. این واژه معمولاً برای کسانی به کار می‌رود که اهداف خیرخواهانه و اصلاح‌طلبانه دارند. اصلاح اصلاح به معنای بهبود بخشیدن، بازسازی یا تغییر چیزی برای بهتر شدن است. این واژه می‌تواند به رفع نقص‌ها یا بازگرداندن یک چیز به حالت صحیح و مطلوب اشاره داشته باشد؛ مانند اصلاح رفتار، اصلاح قوانین. صالح صالح به معنای…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده اشتیاق کلاس سوم

    هم خانواده اشتیاق کلاس سوم

    هم خانواده اشتیاق کلاس سوم: مشتاق، مشوق، تشویق مشتاق مشتاق به معنای فردی است که علاقه و اشتیاق زیادی به چیزی یا کسی دارد… مشوق مشوق به معنای چیزی یا کسی است که باعث ایجاد انگیزه یا ترغیب دیگران… تشویق تشویق به معنای تحسین و ترغیب کسی برای ادامه تلاش یا انجام بهتر کار… مترادف‌ های مشتاق: علاقه‌مند شیفته آرزومند خواهان منتظر متضاد های مشتاق: بی‌علاقه بی‌میل گریزان نفرت‌زده بی‌تفاوت   هم خانواده احتیاج هم خانواده هاجر هم خانواده اشتراک هم خانواده ضخامت هم خانواده معاش

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده معاش

    هم خانواده معاش

    هم خانواده معاش با توجه به ریشه‌ی «عاش» (که به معنای زندگی کردن و گذراندن زندگی است)، هم‌خانواده‌های واژه‌ی «معاش» عبارتند از: عیش عیش به معنای زندگی کردن با لذت، خوشی و رفاه است. این واژه معمولاً برای توصیف حالاتی استفاده می‌شود که در آن فرد از زندگی خود رضایت و شادی کامل دارد؛ مانند “عیش و نوش” یا “عیش خوشی داشتن”. معاشرت معاشرت به معنای برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی با دیگران است. این واژه برای توصیف رفتارها و روابط دوستانه، خانوادگی یا اجتماعی به کار می‌رود؛ مانند معاشرت با دوستان یا افراد جدید. معیشت معیشت به معنای شیوه…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده جاری فارسی هفتم

    هم خانواده جاری فارسی هفتم

    هم خانواده جاری:جریان-مجاری-مجرا جریان جریان به معنای حرکت مداوم و پیوسته چیزی در مسیر مشخص است. این واژه می‌تواند به حرکت فیزیکی مانند جریان آب در رودخانه یا به مفاهیم انتزاعی مانند جریان اطلاعات و جریان زندگی اشاره داشته باشد. مجاری مجاری جمع “مجرا” و به معنای مسیرها یا راه‌هایی است که جریان‌ها از آن عبور می‌کنند. این واژه می‌تواند به مسیرهای فیزیکی مانند مجاری آب یا مجاری تنفسی یا به مسیرهای غیرملموس مانند مجاری اداری اشاره داشته باشد. مجرا مجرا به معنای راه یا کانالی است که چیزی از آن عبور می‌کند. این واژه اغلب برای مسیرهای فیزیکی مانند…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده عجز

    هم خانواده عجز

    هم خانواده عجز عبارت “هم خانواده عجز” به مجموعه‌ای از کلمات مرتبط از یک ریشه زبانی اشاره دارد. واژگان هم‌خانواده “عجز” در زبان فارسی عبارت‌اند از: عاجز عاجز به معنای فردی است که توانایی انجام کاری را ندارد یا در برابر شرایط خاص ناتوان است. این واژه می‌تواند به ضعف فیزیکی، فکری یا احساسی اشاره داشته باشد؛ مانند فردی عاجز از پاسخ به سؤال یا کمک به دیگران. معجزه معجزه به معنای رخدادی خارق‌العاده و فراتر از توانایی‌های بشری است که اغلب به قدرت الهی نسبت داده می‌شود. این واژه برای توصیف وقایعی که قوانین طبیعی را نقض می‌کنند، به…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده حیاط

    هم خانواده حیاط

    هم خانواده حیاط در زبان فارسی، شناخت واژگان هم‌خانواده به درک بهتر معانی و ساختار کلمات کمک می‌کند. یکی از این واژگان، “حیاط” است که در این مقاله به بررسی هم‌خانواده‌ های آن می‌پردازیم. واژگان هم‌خانواده با “حیاط” شامل کلماتی هستند که از همان ریشه “حَیَاة” مشتق شده‌اند. برخی از این کلمات عبارت‌اند از: محوطه محوطه به معنای فضای باز و مشخصی است که معمولاً با مرزهای فیزیکی محدود شده است. این واژه برای توصیف مناطقی مانند محوطه دانشگاه، محوطه باغ یا محوطه کارگاه استفاده می‌شود و اغلب به فضایی اشاره دارد که کاربرد خاصی دارد. حیطه حیطه به معنای…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده ضخامت

    هم خانواده ضخامت

    هم خانواده ضخامت واژه “ضخامت” از ریشه “ضَخْم” آمده است. این ریشه به معنای بزرگ، کلفت یا حجیم است و از آن واژه‌هایی با معانی مشابه و مربوط به اندازه و وضعیت فیزیکی تولید می‌شود. ضخیم هم خانواده معاش هم خانواده خرج هم خانواده عجز

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانوادههم خانواده خرج

    هم خانواده خرج

    هم خانواده خرج واژه “خرج” به معنای مصرف کردن پول یا منابع برای خرید کالا یا خدمات است. هم‌خانواده‌های این واژه عبارتند از: خارج: به معنای بیرون یا خارج شدن از یک مکان یا موقعیت. این واژه در برخی موارد ممکن است به معنای استفاده از منابع هم کاربرد داشته باشد. خرجی: مخارج یا هزینه‌هایی که برای انجام کارها یا زندگی روزمره صرف می‌شود. مخارج: هزینه‌ها یا خرج‌هایی که در یک دوره زمانی خاص به وجود می‌آید. کلمه “خرج” در زبان فارسی دارای مترادف‌ها و مخالفان (متضادها) مختلفی است. در ادامه، به توضیح این مفاهیم می‌پردازم: مترادف‌های “خرج”: هزینه: به…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا