هم خانواده

  • هم خانواده سرعت

    هم خانواده سرعت

    هم خانواده سرعت:سریع اسرع تسریع مترادف سرعت:مترادف‌های سرعت عبارتند از: تندروی تندی شتاب فوریت سریع تند تیز چالاک زرنگ متضاد سرعت متضاد سرعت عبارت است از: کندی بطیء آهستگی مثال‌هایی از کاربرد سرعت او با سرعت بالایی رانندگی می‌کرد. این هواپیما با سرعتی زیاد پرواز می‌کند. او در انجام کارها سرعت عمل بالایی دارد. نتیجه‌گیری سرعت، مفهومی است که به میزان حرکت یک جسم در واحد زمان اشاره دارد. این مفهوم، می‌تواند در زمینه‌های مختلف، مانند فیزیک، مهندسی، ورزش، و غیره مورد استفاده قرار گیرد. مترادف‌های سرعت، مفاهیمی هستند که معنای مشابهی با سرعت دارند. متضاد سرعت، مفهومی است که…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده هنرمند

    هم خانواده هنرمند

    هم خانواده هنرمند:هنر-هنرور معنی هنرمند :هنرمند، به کسی گفته می‌شود که دارای مهارت و استعداد در زمینه هنر است و از آن برای خلق آثار هنری استفاده می‌کند. هنر، مفهومی گسترده است که شامل بسیاری از حوزه‌های مختلف، مانند نقاشی، موسیقی، ادبیات، تئاتر، سینما، و غیره می‌شود. مترادف هنرمند مترادف‌های هنرمند عبارتند از: آفریننده خلاق مصمم طراح هنر پیشه هنرآفرین هنرمند متضاد هنرمند متضاد هنرمند عبارت است از: بی‌هنر بی‌استعداد بی‌خلاقیت بی‌ذوق بی‌سلیقه مثال‌هایی از کاربرد هنرمند او یک هنرمند مشهور است. او در زمینه موسیقی یک هنرمند توانا است. او یک هنرمند خوش‌ذوق است. او یک هنرمند چیره‌دست است.…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده لحظه

    هم خانواده لحظه کلاس سوم

    هم خانواده لحظه کلاس سوم : لحظات-ملاحظه-لحاظ معنی لحظه لحظه، به معنای مدت زمانی کوتاه و گذرا است. همچنین به معنای آن قسمت از زمان که در آن چیزی اتفاق می‌افتد یا احساسی وجود دارد نیز آمده است. مترادف لحظه مترادف‌های لحظه عبارتند از: آنی دم نفس ذره باریکه چشم بر هم زدنی دم بریده دمی ناگهان متضاد لحظه متضاد لحظه عبارتند از: مدت زمان دوره عصر روز هفته ماه سال مثال‌هایی از کاربرد لحظه لحظه‌ای صبر کن. در یک لحظه، همه چیز تغییر کرد. آن لحظه، بهترین لحظه زندگی من بود. مفهوم لحظه در ادبیات و هنر لحظه، مفهومی…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده علاقه مند

    هم خانواده علاقه مند

    هم خانواده علاقه مند:علاقه عاقل تعلق علاقه مند، صفتی است که به کسی گفته می‌شود که نسبت به چیزی یا کسی، احساس علاقه و دلبستگی دارد. علاقه مند بودن، می‌تواند به معنای علاقه داشتن به یک موضوع، فعالیت، یا شخص باشد. مترادف علاقه مند مترادف‌های علاقه مند عبارتند از: دلبسته شیفته عاشق علاقه‌مند مایل مشتاق خواهان متضاد علاقه مند متضاد علاقه مند عبارتند از: بی‌علاقه بی‌تفاوت بی‌میل ناخواسته مثال‌هایی از کاربرد علاقه مند او به تاریخ علاقه مند است. او به موسیقی کلاسیک علاقه مند است. او به ورزش فوتبال علاقه مند است. او به مطالعه علاقه مند است. او…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده عادل

    هم خانواده عادل

    هم خانواده عادل:عدل -عادل- عدالت -تعادل-معادل-تعدیل   معنی عادل عادل در لغت به معنای دادرس، عدالت‌خواه، منصف و متعادل است. همچنین به معنای کسی که به حق عمل می‌کند و از ستم و ظلم دوری می‌کند نیز آمده است. مترادف عادل مترادف‌های عادل عبارتند از: دادرس دادگستر دادور منصف عادلانه عدل عدلان متعادل متضاد عادل متضاد عادل عبارتند از: ظالم ستمگر بی‌انصاف ناعادلانه نابرابر مثال‌هایی از کاربرد عادل او یک انسان عادل است. عادلانه قضاوت کرد. عدل و انصاف را در جامعه گسترش داد. نتیجه‌گیری عادل، یک صفت مثبت است که نشان‌دهنده عدالت‌خواهی، انصاف و تعادل شخصیت فرد است. این…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده افتخار

    هم خانواده افتخار

    هم خانواده افتخار:فخر،مفتخر افتخار در لغت به معنای ارجمندی، بزرگی، مباهات و سربلندی است. همچنین به معنای احساس خوشی و شادمانی ناشی از دستیابی به موفقیت یا انجام کاری شایسته نیز آمده است. مترادف‌های افتخار عبارتند از: ارجمندی بزرگی مباهات سربلندی خوشی شادمانی غرور تکبر متضاد‌های افتخار عبارتند از: حقارت کوچکی خواری ذلّت غم اندوه شرم خجالت انواع افتخار افتخار را می‌توان به دو نوع کلی تقسیم کرد: افتخار مثبت: این نوع افتخار، ناشی از دستیابی به موفقیت یا انجام کاری شایسته است. به عنوان مثال، افتخار از موفقیت در تحصیل، افتخار از کسب مقام قهرمانی، افتخار از کمک به…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده فهمید

    هم خانواده فهمید

    هم خانواده فهمید:فهم-فهیم-تفهیم-مفهوم فهمید به معنای درک کردن، دریافتن، دریافت کردن، فهمیدن، فهمیدن، دانستن، فهمیدن، درک کردن و درک کردن است. این فعل با حرف اضافه «از» یا «که» همراه می‌شود. به عنوان مثال: من از او فهمیدم که به من علاقه دارد. او فهمید که اشتباه کرده است. ما فهمیدیم که باید به سرعت عمل کنیم. مترادف های فهمید عبارتند از: دریافت دریافت دانستن درک کردن درک کردن فهمیدن فهمیدن درک کردن متضاد های فهمید عبارتند از: نفهمیدن ندانستن درک نکردن درک نکردن درک نکردن فهمید می تواند به صورت اسم نیز استفاده شود. در این حالت به معنای…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده متخصص

    هم خانواده متخصص

    هم خانواده متخصص:تخصیص تخصص، اختصاص در زبان فارسی، واژه «متخصص» به شخصی گفته می‌شود که در یک زمینه خاص، دانش و مهارت بالایی دارد. به عبارت دیگر، متخصص کسی است که در یک حوزه خاص، به حدی از تخصص و مهارت رسیده است که می‌تواند خدمات یا محصولاتی را در آن حوزه ارائه دهد که از نظر کیفیت و کارایی، با محصولات یا خدمات سایر افراد در آن حوزه، قابل رقابت باشد. در فارسی، مترادف‌های «متخصص» عبارتند از: کارشناس ماهر استاد خبره دانا دانشمند متبحر ماهر دست کاردان

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده حافظ

    هم خانواده حافظ

    هم خانواده حافظ: حفظ/ حافظ/ محفوظ /حفاظت/ محفظه معنی حافظ حافظ در لغت به معنای نگهبان، حافظه و یادآور است. همچنین به معنای نگهبان قرآن و احکام الهی نیز آمده است. مترادف حافظ در زبان فارسی، مترادف‌های حافظ عبارتند از: نگهبان حافظه یادآور ذاکر حافظ قرآن حافظ احکام الهی مترادف‌های حافظ در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی، مترادف‌های حافظ عبارتند از: سخنور شاعر غزل‌سرا ادیب دانشمند عارف صوفی دل آگاه خردمند مثال‌هایی از کاربرد حافظ در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی، حافظ به عنوان یکی از بزرگترین شاعران و سخنوران ایرانی، مورد توجه بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده کلمه موقع

    هم خانواده کلمه موقع

    هم خانواده کلمه موقع:مواقع موقع در زبان فارسی به معنای “زمان مناسب، وقت، و فرصت” است. این کلمه از ریشه عربی مَوْقِعٌ گرفته شده است و به معنای “قرارگاه” است. موقع می تواند به زمان حال، آینده، یا گذشته اشاره کند. به عنوان مثال، می توان گفت که “موقع مناسبی برای انجام این کار است”، یا اینکه “موقع مناسبی برای سفر به این کشور است”، یا اینکه “موقع مناسبی برای یادگیری یک زبان جدید است”. موقع همچنین می تواند به یک فرصت اشاره کند. به عنوان مثال، می توان گفت که “موقع خوبی برای پیشرفت در کار است”، یا اینکه…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا