هم خانواده

  • هم خانواده زینت

    هم خانواده زینت

    هم خانواده زینت: تزئین ، مزیّن کلمه مترادف متضاد معنی زینت آرایش، آراستگی، پیرایه، زیور، زینت‌آلات، زینت‌کاری، تجمل، تجمیل، تزین، تزئین زشتی، بی‌آراستگی، بی‌پیرایه، بی‌زینت، بی‌تجمل، بی‌تجلیل، بی‌تزئین آراستن و زیبا کردن چیزی یا کسی

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده رتبه

    هم خانواده رتبه

    هم خانواده رتبه:مرتبه-مراتب-ترتیب کلمه مترادف متضاد معنی رتبه پایه، منزلت، مرتبه، درجه، مقام، شان، جایگاه، موقعیت، رده، درجه‌بندی بی‌رتبه، بی‌منزلت، بی‌مرتب، بی‌درجه، بی‌مقام، بی‌شان، بی‌جایگاه، بی‌موقعیت، بی‌رده، بی‌درجه‌بندی جایگاه یا موقعیتی که یک شخص یا شیء در یک نظام یا سلسله‌مراتب دارد

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده برای کلمه غفلت

    هم خانواده:اغفال-مغفول-غافلان-غاقل کلمه مترادف متضاد معنی غفلت بی‌خبری، بی‌توجهی، سهل‌انگاری، نسیان، غفلت‌ورزی، غفلت‌کاری، فراموشی، ناآگاهی، بی‌خبری، سهل‌انگاری بیداری، هوشیاری، توجه، دقت، آگاهی، یادآوری بی‌توجهی به امور مهم و ضروری  

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده مشورت

    هم خانواده مشورت

    هم خانواده کلمه مشورت : مشورت – شورا – شور – مشاوره   کلمه مترادف متضاد معنی مشورت رایزنی، شور، مشاوره، همفکری، مشورت‌خواهی، تدبیر، نظرخواهی، مشورت‌گیری، مشورت‌طلبی، مشورت‌پذیری استبداد، خودرایی، خودرأیی، تک‌روی، یک‌تنه‌کاری، یک‌دنده‌بازی، یک‌طرفه‌نگری تبادل نظر با دیگران برای رسیدن به تصمیمی بهتر

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده ربط

    هم خانواده ربط

    هم خانواده ربط: رابط – مربوط – ارتباط معنی، مترادف و متضاد کلمه “ربط” معنی کلمه “ربط” کلمه “ربط” در لغت به معنای “پیوند دادن، اتصال دادن، پیوستگی، عطف، اقتران” است. در اصطلاح دستور زبان فارسی، کلمه یا گروه کلماتِ نامستقلّی که دو جمله یا دو کلمه را به هم پیوند می دهد و همپایه می سازد، “حرف ربط” نامیده می شود. مترادف های کلمه “ربط” برخی از مترادف های کلمه “ربط” عبارتند از: پیوند اتصال عطف اقتران زوج جفت وابستگی ارتباط پیوستگی متضاد های کلمه “ربط” برخی از متضاد های کلمه “ربط” عبارتند از: بی ربط بی پیوند بی…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده نقش

    هم خانواده نقش

    هم خانواده نقش:نقاش -نقوش- نقش-منقش نقش، نقش و نگار در این وبلاگ به بررسی معنی، مترادف و متضاد کلمه “نقش” می‌پردازیم. معنی کلمه “نقش” کلمه “نقش” در زبان فارسی دارای معانی مختلفی است. در یک معنا، نقش به معنای طرح، نقشه، نگاره و تصویر است. برای مثال، می‌توان گفت که روی دیوار نقش گل و بوته کشیده شده است. در معنای دیگر، نقش به معنای وظیفۀ اجتماعی یا شغل یک فرد است. برای مثال، معلم نقش مهمی در آموزش و پرورش دارد. در معنای سوم، نقش به معنای وظیفه یا کارکرد یک کلمه در جمله است. برای مثال، در جمله…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده لفظ

    هم خانواده لفظ

    هم خانواده لفظ:تلفظ، الفاظ دگرگونه‌های واژه «لفظ» در زبان فارسی سلام دوستان! امروز می‌خواهیم درباره کلمه زیبای «لفظ» در زبان فارسی صحبت کنیم. کلمه‌ای که معانی و کاربردهای فراوانی دارد و بسته به متن، می‌تواند معانی ظریف و متفاوتی را برساند. اما تمرکز ما امروز روی پیدا کردن واژه‌هایی با معنی مخالف «لفظ» است. خب، قبل از هر چیز، بیایید با هم مرور کنیم که «لفظ» به چه معناست؟ این کلمه در لغت به معنای “گفتار، بیان، کلمه، واژه” آمده است. اما کاربرد گسترده‌تری دارد و می‌تواند به شیوه بیان، لحن و حتی طرز نگارش هم اشاره کند. حالا، چطور…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده عذر

    هم خانواده عذر

    هم خانواده عذر :عذرا عذر معذور معذرت مترادف عذر پوزش معافیت بخشایش گذشت عفو چشم پوشی اغماض بخشیدن چشم پوشیدن گذشت کردن متضاد عذر گناه تقصیر خطا اشتباه جرم جنایت معصیت گناهکاری تقصیرکاری خطاکاری اشتباهکاری معنی عذر عذر در لغت به معنای پوزش و درخواست بخشش و گذشت است. در اصطلاح، عذر عبارت است از بیان دلیلی برای انجام کاری یا عدم انجام کاری. عذر می تواند در زمینه های مختلفی مانند روابط شخصی، روابط کاری، و روابط اجتماعی نمود پیدا کند. مترادف و متضاد عذر در جمله مترادف مثال: از شما عذر می خواهم. (پوزش، معافیت، بخشایش، گذشت، عفو،…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده هنر

    هم خانواده هنر

    هم خانواده هنر:هنرمند -هنر دوست -هنری- باهنر مترادف هنر فن صنعت استادی مهارت استعداد هنرور هنردار ظرافت زیبایی ذوق سلیقه لطافت خلاقیت متضاد هنر بی هنر بی ذوق بی سلیقه زشت خشن بی مهارت معنی هنر هنر در لغت به معنای مهارت و استادی در انجام کاری است. در اصطلاح، هنر عبارت است از هرگونه فعالیتی که با استفاده از مهارت و خلاقیت، زیبایی و یا ارزشی را خلق کند. هنر می تواند در زمینه های مختلفی مانند نقاشی، موسیقی، ادبیات، معماری، رقص، و … نمود پیدا کند. مترادف و متضاد هنر در جمله مترادف مثال: او در هنر نقاشی…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده قدیم

    هم خانواده قدیم

    هم خانواده قدیم:قدمت مترادف‌های قدیم عبارتند از: کهن باستانی دیرینه عتیقه پیشین گذشته قدمت‌دار دیرپای متضاد قدیم متضاد قدیم عبارت است از: جدید نو به‌روز مدرن نوگرا نوآور نوظهور معنی قدیم قدیم، به معنای زمانی است که در گذشته بوده است. همچنین، به چیزهایی گفته می‌شود که در گذشته بوده‌اند یا از گذشته باقی مانده‌اند. مثال‌هایی از کاربرد قدیم این خانه قدیم، یک اثر تاریخی است. لباس‌های قدیم، خیلی شیک هستند. این داستان، از قدیم‌الایام، نقل شده است. نتیجه‌گیری قدیم، واژه‌ای است که به زمان گذشته اشاره دارد. این واژه، دارای مترادف‌های زیادی است که هر کدام از آنها، جنبه‌ای…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا