دروس
در این بخش جواب تمامی دروس ابتدایی،راهنمایی،دبیرستان قرار داده می شود و همچنین این بخش شامل انشا،تحقیق و هم خانواده نیز می باشد
-
هم خانواده غربت
هم خانواده غربت کلمات همخانواده غربت از ریشه «غ-ر-ب» در زبان عربی مشتق شدهاند و به مفاهیم مرتبط با دوری، جدایی، و بیگانگی اشاره دارند. برخی از این کلمات عبارتند از: غریب: به معنای بیگانه، دورافتاده، یا کسی که در سرزمینی غیر از وطن خود است. اغتراب: به معنای دوری از وطن یا احساس بیگانگی. غربا: جمع غریب، به معنای بیگانگان یا کسانی که دور از وطن هستند. غروب: به معنای فرو رفتن خورشید و مفهومی مرتبط با دور شدن یا پایان. غُربه: به معنای غریبی و دوری (در ادبیات کلاسیک عربی بیشتر به کار میرود). تغریب: به معنای تبعید…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده ابداع
هم خانواده ابداع کلمات همخانوادهٔ «ابداع» عبارتاند از: بدیع: به معنای نو، تازه، زیبا و خارقالعاده که پیش از آن مانندش دیده نشده باشد. در ادبیات فارسی و عربی، بدیع به صنایع بدیعی (آرایههای ادبی) نیز اطلاق میشود. مثال: این اثر هنری از نظر سبک و تکنیک بدیع است. بداعت: به معنای نوآوری یا تازه بودن و اشاره به ویژگی نو و غیرمعمول چیزی دارد. این کلمه معمولاً برای بیان کیفیت تازه و خلاقانه یک ایده یا اثر به کار میرود. مثال: بداعت این طرح توجه همه را جلب کرد. ابتکار: به معنای نوآوری، خلاقیت، یا انجام دادن کاری تازه…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده غرق
هم خانواده غرق غریق و مغروق هر دو از نظر ریشهای به یک معنا اشاره دارند و از ریشه عربی “غ – ر – ق” مشتق شدهاند، اما تفاوتهای کوچکی در کاربرد آنها وجود دارد: 1. غریق: به معنای کسی که در آب غرق شده یا در حال غرقشدن است. بیشتر بهعنوان اسم استفاده میشود و معمولاً به وضعیت فرد در لحظه غرقشدن اشاره دارد. مثال: غریق را بهسرعت از آب بیرون کشیدند. 2. مغروق: به معنای کسی یا چیزی که غرق شده است. معمولاً بهعنوان اسم مفعول به کار میرود و بر حالت یا نتیجه غرقشدن تأکید دارد. مثال:…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده اعجاز
هم خانواده اعجاز معنی اعجاز: اعجاز به معنای «کار خارقالعادهای که از توان بشر خارج باشد» است. این واژه بیشتر در زمینههای مذهبی، عرفانی یا ادبی به کار میرود و به اعمال یا کلماتی اطلاق میشود که جنبهای شگفتانگیز دارند و دلیلی بر قدرت ماورایی یا الهی هستند. همخانوادههای اعجاز: واژههایی که ریشه مشترکی با «اعجاز» دارند، عبارتاند از: کلمهٔ «اعجاز» از ریشهٔ عربی «عجز» به معنای ناتوانی است. برخی از واژههای همخانواده با «اعجاز» عبارتاند از: معجزه: عملی خارقالعاده که از توان بشر عادی خارج است و معمولاً برای اثبات پیامبری یا قدرت خاص الهی انجام میشود. مثال: شکافتن…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده حجت
هم خانواده حجت کلمهٔ «حجت» در زبان فارسی به معنای برهان، دلیل یا مدرک است و ریشهٔ عربی دارد. واژههای همخانوادهٔ «حجت» عبارتاند از: حاجت: به معنای نیاز یا خواستهای که انسان به دنبال برآورده شدن آن است، چه در زمینه مادی و چه معنوی. مثال: خداوند حاجت بندگان را برآورده میکند. حجج: جمع «حجت»، به معنای دلایل یا براهین. این واژه بیشتر در متون علمی، فلسفی، و دینی به معنای دلایل محکم و منطقی به کار میرود. مثال: حجج قوی در تأیید این نظریه وجود دارد. حجاج: جمع «حاج»، به معنای کسانی که به حج رفتهاند و مناسک حج…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده هاجر
هم خانواده هاجر کلمه «هاجر» از ریشه «هجر» به معنای دوری و جدایی است. کلمات همخانواده با «هاجر» عبارتاند از: هجرت: به معنای ترک کردن مکانی (بهویژه وطن یا دیار) به دلایل مختلف، از جمله دلایل دینی، اقتصادی یا اجتماعی. در متون اسلامی، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه یکی از مهمترین نمونههای تاریخی است. مهاجر: کسی که از جایی به جای دیگر کوچ کرده است. مهاجر میتواند به دلایل مختلفی مانند جستجوی زندگی بهتر، فرار از جنگ یا آزار و اذیت، یا حتی به دنبال آرامش بیشتر دیار خود را ترک کند. هجر: به معنای دوری، ترک…
بیشتر بخوانید » -
آیا حجت و حاجت هم خانواده هستند
آیا حجت و حاجت هم خانواده هستند بله، حجت و حاجت از نظر ریشه زبانی به یکدیگر مرتبطاند و هر دو از ریشه سهحرفی «ح-ج-ج» در زبان عربی مشتق شدهاند. این ریشه به معنای قصد کردن یا دلیل آوردن است. حجت: به معنای دلیل، برهان، یا مدرک است که برای اثبات چیزی به کار میرود. در متون دینی و فلسفی، “حجت” به عنوان وسیلهای برای استدلال و اثبات حق یا رد باطل مورد استفاده قرار میگیرد. مثال: حجت عقلی بر وجود خداوند. حاجت: به معنای نیاز، خواسته، یا چیزی است که انسان به آن محتاج است و در تلاش برای…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده تحویل کلاس پنجم
هم خانواده تحویل کلاس پنجم:متحوّل-تحوّل-تحویل دار متحوّل متحوّل به معنای کسی یا چیزی است که دچار تغییر و دگرگونی عمیق شده باشد. این واژه بیشتر برای توصیف حالات روحی، شرایط یا وضعیتهایی که به شکل قابل توجهی تغییر کردهاند، به کار میرود؛ مانند فردی که از نظر فکری متحوّل شده است. تحوّل تحوّل به معنای تغییر یا دگرگونی اساسی در وضعیت، شرایط یا ساختار است. این واژه معمولاً به تغییرات بزرگ و معنادار اشاره دارد که تأثیرات عمیقی بر محیط یا افراد میگذارند؛ مانند تحوّل در تکنولوژی یا تحوّل اجتماعی. تحویلدار تحویلدار به فردی گفته میشود که وظیفه دریافت و…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده سهمگین
هم خانواده سهمگین کلمهٔ «سهمگین» از ریشهٔ «سهم» به معنای ترس و هراس گرفته شده است. واژههای همخانواده با «سهمگین» عبارتاند از: سهمناک: واژه “سهمناک” به معنای چیزی است که ترس و وحشت ایجاد میکند. این واژه معمولاً برای توصیف حوادث، مکانها، یا شرایط بسیار هراسانگیز به کار میرود. متضاد آن به آرامش و امنیت اشاره دارد. مترادف سهمناک: ترسناک, هولناک, وحشتناک, دهشتناک, مهیب. متضاد سهمناک: آرام, امن, بیخطر, مطمئن. هم خانواده صلاح کلاس چهارم هم خانواده اشتیاق کلاس سوم هم خانواده معاش هم خانواده جاری فارسی هفتم هم خانواده عجز
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده صلاح کلاس چهارم
هم خانواده صلاح کلاس چهارم کلمهٔ «صلاح» به معنای درستی، شایستگی و بهبود است. برخی از کلمات همخانوادهٔ «صلاح» عبارتاند از: مصلح مصلح به معنای فردی است که برای بهبود شرایط، رفع فساد یا ایجاد تغییرات مثبت در امور اجتماعی، سیاسی یا فردی تلاش میکند. این واژه معمولاً برای کسانی به کار میرود که اهداف خیرخواهانه و اصلاحطلبانه دارند. اصلاح اصلاح به معنای بهبود بخشیدن، بازسازی یا تغییر چیزی برای بهتر شدن است. این واژه میتواند به رفع نقصها یا بازگرداندن یک چیز به حالت صحیح و مطلوب اشاره داشته باشد؛ مانند اصلاح رفتار، اصلاح قوانین. صالح صالح به معنای…
بیشتر بخوانید »