هم خانواده

هم خانواده

در این بخش از سایت، ما به دسته‌بندی کلمات هم‌خانواده می‌پردازیم. هدف این است که به کمک این محتوا، کاربران بتوانند به آسانی هم‌خانواده‌های کلمات مختلف را پیدا کنند و با ریشه و ترکیبات آن‌ها آشنا شوند.

  • هم خانواده بزرگ کلاس دوم

    هم خانواده بزرگ کلاس دوم

    هم خانواده بزرگ کلاس دوم:بزرگان سلام به همه! در این مقاله می‌خواهیم درباره هم خانواده‌های کلمه «بزرگ» صحبت کنیم. کلمه «بزرگ» یک کلمه کلیدی بسیار مهم در زبان فارسی است و در بسیاری از زمینه‌ها کاربرد دارد. در این مقاله، ما به بررسی معنی، مترادف‌ها، متضاد‌ها و کاربردهای مختلف کلمه «بزرگ» می‌پردازیم. در زبان فارسی، کلمه «بزرگ» به معنای بزرگ یا عظیم است و واژه‌های هم‌خانوادهٔ آن عبارت‌اند از: بزرگی: صفت نسبت به «بزرگ»، به معنای بزرگ بودن. بزرگوار: به معنای بزرگ‌منش یا باوقار. معنی کلمه «بزرگ» کلمه «بزرگ» در لغت به معنای «عظیم، عریض، فراخ، وسیع، زیاد، فراوان، پر،…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده بحر

    هم خانواده بحر

    هم خانواده بحر در زبان فارسی، کلمه «بحر» به معنای دریا است و واژه‌های هم‌خانواده آن عبارت‌اند از: بحری: صفت نسبت به «بحر»، به معنای مربوط به دریا. بحریه: نیروی دریایی. بحریه: به معنای نیروی دریایی یا ارتش دریایی. این واژه‌ها از ریشهٔ عربی «بحر» مشتق شده‌اند و در زبان فارسی به‌کار می‌روند. هم خانواده اندیشه کلاس پنجم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده اندیشه کلاس پنجم

    هم خانواده اندیشه کلاس پنجم

    هم خانواده اندیشه کلاس پنجم در زبان فارسی، کلمات هم‌خانواده به کلماتی گفته می‌شوند که از یک ریشه مشترک مشتق شده و حروف اصلی آن‌ها در ترتیب مشخصی در کلمات هم‌خانواده ظاهر می‌شوند. برای مثال، کلمات «اندیشه»، «اندیشیدن»، «اندیشمند» و هم‌خانواده هستند. هم خانواده اخلاق کلاس ششم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده اخلاق کلاس ششم

    هم خانواده اخلاق کلاس ششم

    هم خانواده اخلاق کلاس ششم‌ «اخلاق» واژه‌ای است که هم‌خانواده‌های متعددی دارد. برخی از این هم‌خانواده‌ها عبارت‌اند از: خلاق: به معنای دارای خلاقیت و ابتکار. خلق: به معنای طبیعت یا سرشت. این واژه‌ها در زبان فارسی به‌طور گسترده‌ای در متون ادبی و مکالمات روزمره به‌کار می‌روند و هرکدام به جنبه‌ای از رفتار یا طبیعت انسان اشاره دارند. هم خانواده اثر کلاس چهارم

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده اثر کلاس چهارم

    هم خانواده اثر کلاس چهارم

    هم خانواده اثر کلاس چهارم کلمه «اثر» در زبان فارسی دارای هم‌خانواده‌های زیر است: آثار: جمع «اثر»، به معنای مجموعه‌ای از آثار یا نشانه‌ها. تأثیر: به معنای اثرگذاری یا نفوذ بر چیزی. مؤثر: به معنای دارای تأثیر یا اثرگذار. هم خانواده ایمان

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده ایمان

    هم خانواده ایمان

    هم خانواده ایمان کلمهٔ «ایمان» از ریشهٔ عربی «أَمَنَ» به معنای «باور» یا «اعتقاد» است. کلمات هم‌خانوادهٔ «ایمان» عبارت‌اند از: مؤمن: کسی که ایمان دارد؛ فرد باایمان. هم خانواده باران

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده باران

    هم خانواده باران

    هم خانواده باران کلمهٔ «باران» از ریشهٔ «بار» به معنای «ریختن» یا «فرود آمدن» است. کلمات هم‌خانوادهٔ «باران» عبارت‌اند از: باریدن: عمل فرود آمدن قطرات آب از آسمان. بارش: فرایند یا حالت باریدن. این کلمات همگی از ریشهٔ «بار» مشتق شده‌اند و به مفاهیم مرتبط با بارش و فرود آمدن اشاره دارند. هم خانواده باطل

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده باطل

    هم خانواده باطل

    هم خانواده باطل کلمهٔ «باطل» از ریشهٔ عربی «بَطَلَ» به معنای «بی‌ارزش» یا «نادرست» است. کلمات هم‌خانوادهٔ «باطل» عبارت‌اند از: بطلان: بی‌اعتباری یا نادرستی. ابطال: لغو کردن یا باطل نمودن. مبطل: کسی که چیزی را باطل می‌کند. بطالت: بیهودگی یا بیکاری. اباطیل: سخنان یا امور بیهوده و نادرست. این کلمات همگی از ریشهٔ «بَطَلَ» مشتق شده‌اند و به مفاهیم مرتبط با نادرستی و بی‌اعتباری اشاره دارند. هم خانواده باعث

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده باعث

    هم خانواده باعث

    هم خانواده باعث کلمهٔ «باعث» از ریشهٔ عربی «بَعَثَ» به معنای «برانگیختن» یا «فرستادن» است. کلمات هم‌خانوادهٔ «باعث» عبارت‌اند از: بعث: برانگیختن یا ارسال کردن. مبعوث: کسی که فرستاده شده است. بعثت: برانگیخته شدن، به‌ویژه در مورد پیامبران. مبعث: زمان یا مکان برانگیخته شدن. این کلمات همگی از ریشهٔ «بَعَثَ» مشتق شده‌اند و به مفاهیم مرتبط با برانگیختن و فرستادن اشاره دارند. هم خانواده کلمه درس

    بیشتر بخوانید »
  • هم معنی و مخالف و هم خانواده منظم

    هم معنی و مخالف و هم خانواده منظم

    هم معنی و مخالف و هم خانواده منظم هم‌معنی: منظم: مرتب، دقیق، منسجم، هماهنگ. مخالف: منظم ≠ نامنظم، شلخته، بی‌نظم، بی‌برنامه. هم‌خانواده: نظم، ناظم، تنظیم، منظوم، نظام، نظامی. هم خانواده صادقانه

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا