هم خانواده
-
هم خانواده غرق
هم خانواده غرق:غریق، مغروق معصوم:عصمت غرق در زبان فارسی به معنای فرو رفتن در آب و خفه شدن است. این کلمه از ریشه عربی غَرَقَ گرفته شده است و به معنای “فرو رفت” است. غرق شدن می تواند یک اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره باشد، یا می تواند نتیجه یک حادثه یا اتفاق باشد. به عنوان مثال، می توان گفت که یک نفر در هنگام شنا غرق شد، یا اینکه یک کشتی در اثر طوفان غرق شد. غرق شدن می تواند منجر به مرگ شود. در برخی موارد، افراد غرق شده می توانند با اقدامات احیا مانند تنفس مصنوعی و ماساژ…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده هلاک
هم خانواده هلاک کلمه “هلاک” در فارسی به معنای “نابودی، زوال، فنا، نیستی، مرگ، موت، هلاکت” است. هم خانوادههای کلمه “هلاک” عبارتند از: هلاک (ریشه اصلی) هلاکت (به معنای نابودی کامل) مهلکه (به معنای مکان خطرناک و مرگبار) هلاک شدن (به معنای نابود شدن) مثال جنگ جهانی اول، میلیونها نفر را به هلاکت رساند. ساختمانی که در آتشسوزی سوخت، تبدیل به یک مهلکه شد. بیماری سرطان، جان بسیاری را به هلاکت میرساند. امید است که بشریت، هر چه زودتر از این جنگ خانمانسوز، هلاک شود. مترادفهای کلمه “هلاک” نابودی زوال فنا نیستی مرگ موت متضاد هم کلمه هلاک بقا زندگی هستی واژههای مرتبط با…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده ضامن
هم خانواده ضامن:تضمین ضمانت در زبان فارسی، مترادف ضامن عبارتند از: کفیل ضمانت کننده عهده دار عهده گذار تعهد کننده متعهد متعهد کننده این مترادف ها همگی به معنای “کسی که مسئولیت یا تعهدی را بر عهده می گیرد” هستند. در برخی موارد، ممکن است بتوان از کلمات دیگری نیز به عنوان مترادف ضامن استفاده کرد. به عنوان مثال، در زمینه حقوقی، ممکن است از کلماتی مانند “مسئول” یا “متعهد” برای اشاره به ضامن استفاده شود. به طور کلی، انتخاب مترادف مناسب ضامن به معنای جمله یا عبارتی که در آن از این کلمه استفاده می شود بستگی دارد. در…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده سقوط
هم خانواده سقوط کلاس ششم:اِسقاط-سقط-ساقط معنی مترادف و متضاد کلمه سقوط سقوط، واژهای فارسی است که معنای مختلفی دارد. در لغت به معنای فروافتادن، فرود آمدن، لغزش، لغتیدن، و نزول کردن است. همچنین به معنای شکستن، نابودی، فروپاشی، و انحطاط نیز به کار میرود. مترادفهای سقوط افتادن پایین آمدن فرو رفتن لغزش هبوط سقوط آزاد سقوط ناگهانی سقوط شدید سقوط تند و پیاپی متضادهای سقوط صعود بالا رفتن صعود آزاد صعود سریع صعود تند و پیاپی صعود بیوقفه اوج گرفتن بلند شدن برخاستن مثالهای کاربرد سقوط کودک از پله سقوط کرد. قیمت ارز سقوط کرد. رژیم شاه سقوط کرد. او…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده معلم کلاس سوم
هم خانواده معلم:علوم علم تعلم عالم تعلیم معلوم معنی لغوی: معلم در لغت به معنای “کسی که تعلیم می دهد” است. از ریشه “علم” به معنای آگاهی و دانش گرفته شده است. مترادف ها: مربی آموزگار استاد مدرس دبیر سرپرست راهنما هدایت کننده معنای اصطلاحی: معلم در اصطلاح فردی است که در یک مدرسه یا موسسه آموزشی وظیفه آموزش دانش آموزان را بر عهده دارد. معلمان با استفاده از روش های مختلف مانند سخنرانی، پرسش و پاسخ، فعالیت های گروهی و پروژه های فردی، سعی می کنند دانش و مهارت های جدید را به دانش آموزان منتقل کنند. اهمیت معلم:…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده اوضاع کلاس پنجم
هم خانواده اوضاع:متواضع-وضعیت-تواضع-وضع-واضع-اوضاع-مواضع-موضوع مترادف اوضاع شرایط وضعیت حالت مقام موقعیت مرتب ساکت آرام متضاد اوضاع بد خراب دچار مشکل دردسر ناخوشایند ترسناک وحشتناک مثال هایی در مورد کلمه اوضاع اوضاع خوب است. شرایط خوبی داریم. وضعیت کشور در حال بهبود است. مقام بالایی دارد. موقعیت خوبی دارد. اوضاع را آرام کنید. وضعیت را تحت کنترل بگیرید. اوضاع را خوب نگه دارید. معنی کلمه اوضاع اوضاع به معنای وضعیت یا شرایط است. این کلمه معمولاً برای توصیف وضعیت عمومی چیزی یا کسی استفاده می شود. به عنوان مثال، می توانید بگویید “اوضاع خانه خوب است” یا “وضعیت کشور خوب است”. همچنین…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده کلمه خاص
هم خانواده کلمه خاص کلاس سوم:مخصوص-خصوص-اختصاص-تخصیص-مختص تعریف و کاربرد کلمه خاص کلمه «خاص» به معنای اختصاصی، ویژه، یا متمایز است. این کلمه اغلب در مقابل کلمه «عام» استفاده میشود و به چیزی اشاره میکند که برای همه افراد یا موارد صدق نمیکند. مترادفهای کلمه خاص برخی از مترادفهای کلمه خاص عبارتند از: ویژه مخصوص اختصاصی خاصه برجسته برگزیده ممتاز استثنایی ناب خالص پاک سره متضادهای کلمه خاص برخی از متضادهای کلمه خاص عبارتند از: عام مشترک عمومی معمولی متعارف بیخاصیت بیاهمیت معمولی ناسره کاربردهای کلمه خاص کلمه «خاص» در بسیاری از زمینههای مختلف از جمله زبان فارسی، انگلیسی، عربی و…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده مانع
هم خانواده مانع کلاس ششم: موانع-منع مترادف مانع: بازدارنده حائل سد مانع مانعکننده مزاحم مزاحم کننده متوقف کننده متضاد مانع: مساعد کمک کننده راهنما مفید مؤثر مسهل تسهیل کننده آسان کننده بی مانع مثال این دیوار مانع ورود آنها به باغ شد. آب مانع عبور ماشین شد. قوانین مانع انجام برخی فعالیتها میشوند. ترس او مانع پیشرفت او در زندگی شد. تو مانع پیشرفت من شدی. او مانع ازدواج ما شد. مانع ورود غیرمجاز به ساختمان شوید. این برنامه مانع انتشار ویروسها میشود. این وسیله مانع سرایت بیماری میشود. این دارو مانع تولید چربی میشود. این روش مانع وقوع تصادفات…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده محبت کلاس ششم
هم خانواده محبت حبیب محبوب معنی واژۀ محبت واژهٔ «محبت» در زبان فارسی دارای ریشهٔ عربی است و معنای آن تعلق خاطر، دوست داشتن و عشق ورزیدن است. محبت یکی از مهمترین مفاهیم در زندگی انسان است که بهطور مستقیم بر سلامت روان، روابط اجتماعی و حتی موفقیت در زندگی تأثیر میگذارد. مترادفهای محبت مترادفهای واژۀ محبت شامل واژههایی مانند: عشق، دوستی، صمیمیت، عطوفت، مهربانی، لطف، دلسوزی، یکرنگی، صداقت، وفاداری، احساسات مثبت و… است. این واژهها بهنوعی بیانگر جنبههای مختلف محبت هستند و نشان میدهند که محبت یک مفهوم چندوجهی و عمیق است. متضادهای محبت متضادهای واژۀ محبت شامل واژههایی…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده حمل
هم خانواده حمل:حامل-تحمیل-حمال معنی مترادف و متضاد حمل برخی از مترادف های کلمه “حمل” عبارتند از: برداشتن جابجایی نقل مکان انتقال حمل و نقل جابه جایی جابجا کردن نقل کردن انتقال دادن برخی از متضاد های کلمه “حمل” عبارتند از: رها کردن رها نمودن رها کرد رها کردی رها می کرد رها می کنی رها خواهد کرد رها خواهند کرد نمونه کاربرد کلمه “حمل” کامیون باری در حال حمل مواد غذایی است. کارگران مشغول حمل بار هستند. مادرم باری را از روی زمین برداشت و حمل کرد. پدرم یخچال را از طبقه بالا به طبقه پایین حمل کرد. شرکت حمل…
بیشتر بخوانید »