هم خانواده

هم خانواده

در این بخش از سایت، ما به دسته‌بندی کلمات هم‌خانواده می‌پردازیم. هدف این است که به کمک این محتوا، کاربران بتوانند به آسانی هم‌خانواده‌های کلمات مختلف را پیدا کنند و با ریشه و ترکیبات آن‌ها آشنا شوند.

  • هم خانواده آفت کلاس پنجم

    هم خانواده آفت کلاس پنجم

    هم خانواده آفت کلاس پنجم :آفات در درس دهم فارسی پنجم، کلمه «آفت» به معنای «آسیب، بلا، بیماری، زیان، صدمه، فتنه، مصیبت» به کار رفته است. هم خانواده‌های کلمه «آفت» عبارتند از: افت (اسم): کاهش، نقصان، کاستی، سقوط آفات (اسم جمع): آسیب‌ها، بلاها، بیماری‌ها، زیان‌ها، صدمات، فتنه‌ها، مصیبت‌ها مثال‌هایی از کاربرد کلمه «آفت» در جمله: آفت سیل به مزارع کشاورزی خسارت زیادی وارد کرد. آفت کرونا زندگی مردم را مختل کرده است. آفت اخلاقی جامعه را به خطر می‌اندازد. مثال‌هایی از کاربرد کلمه «آفات» در جمله: آفات طبیعی مانند سیل، زلزله و خشکسالی خسارت زیادی به بار می‌آورند. آفات اجتماعی مانند اعتیاد،…

    بیشتر بخوانید »
  • حرف ربط همپایه ساز و وابسته ساز

    حرف ربط همپایه ساز و وابسته ساز

    حرف ربط همپایه ساز و وابسته ساز در دستور زبان فارسی، حرف ربط واژه‌ ای است که دو جمله یا دو واژه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. حرف ربط همپایه ساز نیز حرف ربطی است که دو جمله هم پایه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. حرف ربط وابسته ساز نیز حرف ربطی است که دو جمله یا دو واژه را به یکدیگر پیوند می‌دهد، اما یکی از آن‌ها وابسته به دیگری است. تفاوت بین حرف ربط همپایه ساز و وابسته ساز در این است که در حرف ربط همپایه ساز، هر دو جمله یا واژه از نظر ساختار و معنا…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده علیم فارسی ششم

    هم خانواده علیم فارسی ششم

    هم خانواده علیم فارسی ششم هم خانواده علیم: عبارت است از علم، علوم، معلوم، عالم، معلم مقدمه در زبان فارسی، واژگانی وجود دارند که از یک ریشه مشترک مشتق شده و حروف اصلی آن‌ها در کلمات هم خانواده به ترتیب پشت سر هم قرار گرفته‌اند. این تنوع کلمات و ارتباط نزدیک بین آن‌ها، مفهوم واحدی را به مخاطب انتقال می‌دهد. یکی از این خانواده‌ها، خانواده کلماتی است که از ریشه علم مشتق شده‌اند، از جمله علیم، علوم، معلوم، عالم، و معلم. علیم: علیم، از ریشه علم گرفته شده و به معنای دارای دانش و آگاهی گسترده است. این واژه به…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده های قبول؛ متضاد مترادف، معانی

    هم خانواده های قبول؛ متضاد مترادف، معنی

    هم خانواده های قبول؛ متضاد مترادف، معنی مقبول-تقبل-قابل در زبان فارسی، واژه های زیادی وجود دارند که از یک ریشه مشترک مشتق شده اند و معانی و کاربردهای مشابهی دارند. این واژه ها را «هم خانواده» می نامند. یکی از این واژه ها، «قبول» است که دارای سه هم خانواده «مقبول»، «تقبل» و «قابل» است. در این مقاله، به بررسی کاربردها، معانی و نکات کلیدی هم خانواده های «قبول» می پردازیم. «مقبول» واژه «مقبول» از ریشه «قَبَل» گرفته شده است و به معنای «پذیرفته شده»، «موافق»، «محبوب» و «پسندیده» است. این واژه معمولاً در جمله های زیر به کار می…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده اشتیاق کلاس سوم

    هم خانواده اشتیاق کلاس سوم

    هم خانواده اشتیاق کلاس سوم:مشتاق، مشوق، تشویق آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که کلمات “اشتیاق”، “مشتاق”، “مشوق” و “تشویق” چه معنایی دارند و چگونه از آنها استفاده می‌شوند؟ این کلمات همگی از ریشه “شوق” گرفته شده‌اند که به معنای “شور و شوق، آرزومندی، رغبت، میل” است. در این مقاله، به بررسی معنا و کاربرد هر یک از این کلمات می‌پردازیم و با ارائه مثال‌های متعدد، کاربرد آنها را در زبان فارسی توضیح می‌دهیم. اشتیاق اشتیاق یک احساس قوی و مثبت است که با شور و شوق، آرزومندی و رغبت همراه است. اشتیاق می‌تواند به چیزهای مختلف اشاره…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده ی اقامت کلاس چهارم

    هم خانواده ی اقامت کلاس چهارم

    هم خانواده ی اقامت کلاس چهارم: اقامت، مقیم و مقام واژه‌های «اقامت»، «مقیم» و «مقام» هم‌خانواده‌اند و با هم ارتباط معنایی نزدیکی دارند. در این نوشتار، به بررسی ریشه‌یابی و معنای دقیق هریک از این واژه‌ها و ارتباط آن‌ها با یکدیگر می‌پردازیم. اقامت: معنی: سکونت داشتن در جایی به طور موقت یا دائم. ریشه: از فعل عربی «أقامَ» به معنای ایستادن، برپا کردن و ساکن شدن گرفته شده است. مترادف‌ها: سکونت، ماندن، استقرار، تحویل کلمات هم‌خانواده: اقامتی، مقیم، اقامتگاه، استقامت مقیم: معنی: کسی که در جایی ساکن است، به‌ویژه به طور موقت. ریشه: از اسم مصدر فعل «اقامت» گرفته شده…

    بیشتر بخوانید »
  • مخالف کلمه زندگی کلاس سوم

    مخالف کلمه زندگی کلاس سوم

    مخالف کلمه زندگی کلاس سوم:مرگ سلام بچه‌های کلاس سومی! امروز می‌خواهیم یه چالش هیجان‌انگیز داشته باشیم: پیدا کردن مخالف کلمه “زندگی”. می‌دونید که زندگی یعنی بودن، نفس کشیدن، بازی کردن، خندیدن، دوست داشتن و کلی کارای قشنگ دیگه. حالا فکر کنید، چی می‌تونه نقطه مقابل این همه خوبی باشه؟ برای جواب دادن به این سوال، اول باید درباره خود کلمه “زندگی” بیشتر فکر کنیم. معنیش چیه؟ چه حسی بهتون می‌ده؟ وقتی کسی می‌گه “زندگی”، به چی فکر می‌کنید؟ بعدش دنبال کلمه‌ای بگردیم که دقیقاً برعکس این حس‌ها و معناها باشه. اینجا چند تا راهنما بهتون می‌دیم: فکر کنید به زمان‌هایی…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده غروب کلاس سوم

    هم خانواده غروب کلاس سوم

    هم خانواده غروب کلاس سوم کلمات “غرب”، “مغرب”، و “غریب” هم خانواده کلمه “غروب” هستند. این کلمات از نظر ریشه و معنا با هم ارتباط دارند. کلمه “غروب” به معنای فروغیدن آفتاب و پایان روز است. کلمه “غرب” به معنای سمتی از زمین که آفتاب در آن غروب می‌کند. کلمه “مغرب” به معنای همان سمت از زمین که آفتاب در آن غروب می‌کند. کلمه “غریب” به معنای بیگانه، ناآشنا، دوردست، و دورافتاده است. این کلمات از ریشه “غَرْب” گرفته شده‌اند. ریشه “غَرْب” به معنای خاموش شدن است. در کتاب فارسی کلاس سوم دبستان، این کلمات به عنوان هم خانواده کلمه…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده زندگی کلاس سوم

    هم خانواده زندگی کلاس سوم

    هم خانواده زندگی کلاس سوم:زنده-زندگانی زندگی یکی از مهم‌ترین مفاهیم در زبان فارسی است. این مفهوم به معنای حیات و بقا است و در بسیاری از جمله‌ها و عبارت‌های فارسی به کار می‌رود. در درس هم خانواده زندگی کلاس سوم، دانش‌آموزان با مشتقات این کلمه آشنا می‌شوند. در این مقاله، قصد داریم به بررسی این مشتقات و کاربردهای آنها بپردازیم. مشتقات زندگی مشتقات زندگی عبارتند از: زنده زنده به معنای دارای حیات است. این کلمه در جمله‌های زیر به کار رفته است: این حیوان زنده است. مردم ایران زنده هستند. کودکان باید زنده بمانند. زندگان زندگان جمع زنده است. این…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده منتقل کلاس چهارم

    هم خانواده منتقل کلاس چهارم

    هم خانواده منتقل کلاس چهارم:انتقال-نقل-ناقل، منقول معنی واژه «انتقال» واژه «انتقال» در لغت به معنای «جابجایی، جابه‌جایی، جابجا کردن، جابه‌جا شدن، جابه‌جا کردن چیزی از جایی به جای دیگر» است. مترادف‌های واژه «انتقال» جابجایی جابه‌جایی جابه‌جا کردن جابه‌جا شدن واگذاری انتقال دادن منتقل کردن جابجا کردن چیزی از جایی به جای دیگر متضاد واژه «انتقال» عدم انتقال عدم جابجایی هم خانواده بزرگ کلاس دوم هم خانواده بحث کلاس سوم هم خانواده منتقل کلاس چهارم

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا