هم خانواده
-
هم معنی باعث کلاس سوم
هم معنی باعث کلاس سوم در کتاب فارسی پایهٔ سوم دبستان، کلمهٔ «باعث» به معنای «دلیل» یا «سبب» آمده است. هم معنی ضایع مکن
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده تعیین
هم خانواده تعیین کلمهٔ «تعیین» از ریشهٔ عربی «عین» به معنای «مشخص کردن» یا «معین کردن» است. برخی از واژههای همخانواده با «تعیین» عبارتاند از: معین: به معنای مشخص یا تعیینشده. تعین: به معنای مشخص شدن یا تعیین شدن. هم خانواده اسیر
بیشتر بخوانید » -
کلمات هم نویسه و کلمات هم آوا
کلمات هم نویسه و کلمات هم آوا کلمات همنویسه، واژههایی هستند که از نظر نوشتاری یکساناند، اما تلفظ و معنای متفاوتی دارند. در کتاب فارسی پایهٔ چهارم دبستان، دانشآموزان با این نوع کلمات آشنا میشوند. برخی از کلمات همنویسهٔ مطرحشده در این مقطع عبارتاند از: شیر: میتواند به معنای حیوان درنده یا نوشیدنی سفیدرنگ باشد. سیر: به معنای نوعی سبزی یا حالت بینیازی از غذا. شکر: به معنای قدردانی یا مادهٔ شیرینکننده. گاز: به معنای سوخت یا عمل گاز گرفتن. خیر: به معنای خوبی یا پاسخ منفی. تنگ: به معنای باریک یا ظرفی برای مایعات. ریش: به معنای موی صورت…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده اسیر
هم خانواده اسیر کلمهٔ «اسیر» از ریشهٔ «اسر» به معنای «گرفتن» یا «بند کردن» است. برخی از واژههای همخانواده با «اسیر» عبارتاند از: اسارت: حالت یا وضعیت اسیر بودن. اسرا: جمع اسیر، به معنای افرادی که در بند هستند. این واژهها همگی از ریشهٔ «اسر» مشتق شدهاند و در معانی مرتبط با گرفتاری و در بند بودن به کار میروند. هم خانواده تجربه
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده لبخند کلاس هفتم
هم خانواده لبخند کلاس هفتم کلمهٔ «لبخند» از دو جزء «لب» و «خند» تشکیل شده است. «خند» ریشهٔ فعل «خندیدن» است. برخی از واژههای همخانواده با «لبخند» عبارتاند از: خنده: حالت شادی که با باز شدن لبها و دهان همراه است. خندیدن: فعل به معنای انجام عمل خنده. خندان: صفت برای کسی که در حال خندیدن است. خندیدنی: چیزی که باعث خنده میشود. خندوانه: خندهٔ بزرگ یا شدید. این واژهها همگی از ریشهٔ «خند» مشتق شدهاند و در معانی مرتبط با خنده و شادی به کار میروند. هم خانواده محافظت
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده محافظت
هم خانواده محافظت کلمه «محافظت» در زبان فارسی به معنای مراقبت و نگهداری است. همخانوادههای این کلمه عبارتاند از: محافظ: کسی که مراقبت میکند. کلمه «محافظت» در زبان فارسی به معنای مراقبت و نگهداری است. مترادفها و متضادهای این کلمه عبارتاند از: مترادف ها: حراست حفاظت مراقبت مواظبت نگهداری پاسداری پشتیبانی احتراس استحفاظ متضادها: تخریب آسیب صدمه ویرانی نابودی این کلمات در زمینههای مختلف میتوانند بهجای «محافظت» یا در مقابل آن بهکار روند. هم خانواده محبوب
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده محبوب
هم خانواده محبوب کلاس ششم هم خانواده محبوب کلاس ششم کلمه «محبوب» در زبان فارسی دارای چندین همخانواده است که به شرح زیر میباشند: حب: به معنی دوست داشتن یا علاقه داشتن. حبیب: به معنی دوست یا عزیز. محبت: به معنی مهربانی یا دوستی. محبوبه: به معنی معشوق یا دوستداشتنی. این کلمات همگی از ریشه عربی «حب» به معنی عشق و دوستی مشتق شدهاند و در زبان فارسی به معانی مرتبط با علاقه و محبت به کار میروند. کلمه «محبوب» در زبان فارسی به معنای «دوستداشتنی» یا «مورد علاقه» است. مترادفهای این واژه عبارتاند از: جانان حبیب دلارام دلبر دلدار…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده تجربه
هم خانواده تجربه چیست؟ هم خانواده تجربه کلمات همخانواده با «تجربه» عبارتاند از: مجرّب: کسی که دارای تجربه است. تجارب: جمع «تجربه»، به معنای آزمودهها. تجربی: مرتبط با تجربه یا حاصل از آن. تجربت: به معنای آزموده یا تجربهشده. کلمهٔ «معنی» در زبان فارسی به مفهوم یا مفهوم یک واژه یا عبارت اشاره دارد. مترادفها: مفهوم مقصود مراد منظور متضادها: بیمعنی بیمفهوم بیمحتوا هم خانواده متعال
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده متعال
هم خانواده متعال کلمهٔ «متعالی» در زبان فارسی به معنای «بسیار عالی» یا «بسیار بلند» است. همخانواده: عالی مترادفها: فوقالعاده بسیار عالی بسیار بلند متضادها: پست پایین ناچیز بیارزش این کلمات در زبان فارسی برای توصیف مفاهیم مرتبط با «متعالی» بهکار میروند. هم خانواده مشفق کلاس ششم
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده امثال چیست؟
هم خانواده امثال چیست؟ هم خانواده امثال کلمه «امثال» جمع «مَثَل» به معنای «مانندها» یا «شبیهها» است. واژههای همخانواده با «امثال» عبارتاند از: مَثَل: حکایت یا داستان کوتاهی که پند یا نکتهای اخلاقی را بیان میکند. مِثال: نمونه یا الگو. مِثل: مانند یا شبیه. تمثیل: داستان یا حکایتی که در آن مفهومی اخلاقی یا فلسفی بهصورت غیرمستقیم بیان میشود. این واژهها همگی از ریشه «م-ث-ل» مشتق شدهاند و در معنا به مفهوم «شباهت» یا «مانند بودن» اشاره دارند. کلمهٔ «امثال» جمع «مِثل» به معنای «مانندها» یا «شبیهها» است. مترادفهای «امثال» عبارتاند از: همانندان شبیهها نظایر همتایان مشابهها این واژهها همگی…
بیشتر بخوانید »