هم خانواده

هم خانواده

در این بخش از سایت، ما به دسته‌بندی کلمات هم‌خانواده می‌پردازیم. هدف این است که به کمک این محتوا، کاربران بتوانند به آسانی هم‌خانواده‌های کلمات مختلف را پیدا کنند و با ریشه و ترکیبات آن‌ها آشنا شوند.

  • هم خانواده نشر کلاس ششم

    هم خانواده نشر کلاس ششم

    هم خانواده نشر کلاس ششم اصطلاح هم خانواده نشر در زبان فارسی به مجموعه کلماتی اشاره دارد که از یک ریشه‌ی مشترک ساخته شده‌اند و معنایی مرتبط یا مشابه دارند. این کلمات معمولاً به واسطه‌ی اضافه کردن پیشوند، پسوند یا تغییر ساختار به ریشه‌ی اصلی شکل می‌گیرند. برای ریشه ی «نشر»، هم‌خانواده‌های زیر را می‌توان ذکر کرد: نشر: به معنی پخش یا گسترش اطلاعات یا چیزها. منتشر: کسی یا چیزی که نشر داده می‌شود یا گسترش می‌یابد. انتشار: عمل گسترش دادن یا منتشر کردن. نشریه: مجله یا روزنامه‌ای که به طور منظم منتشر می‌شود. ناشر: کسی یا شرکتی که مسئولیت…

    بیشتر بخوانید »
  • جمله سازی با کودک

    جمله سازی با کودک

    جمله سازی با کودک کودک در پارک با دوستانش بازی می‌کند. 🛝👦👧 لبخند کودک پر از شادی و انرژی است. 😊🌟 کودک روی تاب نشسته و تاب می‌خورد. 🎠🙃 مادر کودک را در آغوش گرفت. 🤱❤️ کودک با مداد رنگی نقاشی می‌کشد. 🎨✏️ کتاب داستان موردعلاقه کودک روی میز است. 📚✨ کودک به گل‌های باغچه آب می‌دهد. 🌼💧 لباس‌های کودک رنگارنگ و زیبا هستند. 👕🌈 کودک با بادکنک‌های رنگی بازی می‌کند. 🎈🎉 صدای خنده کودک در حیاط پیچیده بود. 😂🏡 کودک با لگو خانه‌ای زیبا ساخت. 🏠🧱 کودک در کنار ساحل قلعه شنی درست کرد. 🏖️🏰 غذای کودک در ظرف…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده غیب

    هم خانواده غیب

    هم خانواده غیب کلمه «غیب» در زبان فارسی به معنای «پنهان» یا «ناپیدا» است. کلمات هم‌خانواده با «غیب» عبارت‌اند از: غایب: کسی که حضور ندارد یا در مکانی نیست. غیاب: نبودن در جایی؛ عدم حضور. غیبت: حضور نداشتن در مکانی که انتظار می‌رود فرد در آنجا باشد؛ همچنین به معنای بدگویی پشت سر دیگران. این کلمات همگی از ریشه «غ-ی-ب» مشتق شده‌اند و به مفاهیم مرتبط با نبودن یا پنهان بودن اشاره دارند. هم خانواده کلمه غایب +معنی و مترادف

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده مربوط کلاس پنجم

    هم خانواده مربوط کلاس پنجم

    هم خانواده مربوط کلاس پنجم کلمه مربوط، یک صفت است که به معنای پیوسته، تعلق داشتن، ربط داشتن، مرتبط بودن، مربوطه، مناسب، متناسب، مرتبط، ذیربط، مرتبط با موضوع، متصل، مرتبط با هم، مربوط به یکدیگر است. هم خانواده های مربوط عبارتند از: رابط (اسم): کسی یا چیزی که ربطی را برقرار می کند. ارتباط (اسم): پیوند، ربط، نسبت، ارتباط داشتن، ارتباط برقرار کردن. ربط (اسم): پیوند، ارتباط، سبب، سببیت، علقه، رابطه. مترادف های مربوط عبارتند از: مرتبط منوط وابسته منسجم باانسجام صحیح درست متضاد های مربوط عبارتند از: نامربوط بی ربط مثال های استفاده از کلمه مربوط: این دو موضوع مربوط به هم…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده غرق

    هم خانواده غرق

    هم خانواده غرق غریق و مغروق هر دو از نظر ریشه‌ای به یک معنا اشاره دارند و از ریشه عربی “غ – ر – ق” مشتق شده‌اند، اما تفاوت‌های کوچکی در کاربرد آن‌ها وجود دارد: 1. غریق: به معنای کسی که در آب غرق شده یا در حال غرق‌شدن است. بیشتر به‌عنوان اسم استفاده می‌شود و معمولاً به وضعیت فرد در لحظه غرق‌شدن اشاره دارد. مثال: غریق را به‌سرعت از آب بیرون کشیدند. 2. مغروق: به معنای کسی یا چیزی که غرق شده است. معمولاً به‌عنوان اسم مفعول به کار می‌رود و بر حالت یا نتیجه غرق‌شدن تأکید دارد. مثال:…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده اعجاز

    هم خانواده اعجاز

    هم خانواده اعجاز معنی اعجاز: اعجاز به معنای «کار خارق‌العاده‌ای که از توان بشر خارج باشد» است. این واژه بیشتر در زمینه‌های مذهبی، عرفانی یا ادبی به کار می‌رود و به اعمال یا کلماتی اطلاق می‌شود که جنبه‌ای شگفت‌انگیز دارند و دلیلی بر قدرت ماورایی یا الهی هستند. هم‌خانواده‌های اعجاز: واژه‌هایی که ریشه مشترکی با «اعجاز» دارند، عبارت‌اند از: کلمهٔ «اعجاز» از ریشهٔ عربی «عجز» به معنای ناتوانی است. برخی از واژه‌های هم‌خانواده با «اعجاز» عبارت‌اند از: معجزه: عملی خارق‌العاده که از توان بشر عادی خارج است و معمولاً برای اثبات پیامبری یا قدرت خاص الهی انجام می‌شود. مثال: شکافتن…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده حجت

    هم خانواده حجت

    هم خانواده حجت کلمهٔ «حجت» در زبان فارسی به معنای برهان، دلیل یا مدرک است و ریشهٔ عربی دارد. واژه‌های هم‌خانوادهٔ «حجت» عبارت‌اند از: حاجت: به معنای نیاز یا خواسته‌ای که انسان به دنبال برآورده شدن آن است، چه در زمینه مادی و چه معنوی. مثال: خداوند حاجت بندگان را برآورده می‌کند. حجج: جمع «حجت»، به معنای دلایل یا براهین. این واژه بیشتر در متون علمی، فلسفی، و دینی به معنای دلایل محکم و منطقی به کار می‌رود. مثال: حجج قوی در تأیید این نظریه وجود دارد. حجاج: جمع «حاج»، به معنای کسانی که به حج رفته‌اند و مناسک حج…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده هاجر

    هم خانواده هاجر

    هم خانواده هاجر کلمه «هاجر» از ریشه «هجر» به معنای دوری و جدایی است. کلمات هم‌خانواده با «هاجر» عبارت‌اند از: هجرت: به معنای ترک کردن مکانی (به‌ویژه وطن یا دیار) به دلایل مختلف، از جمله دلایل دینی، اقتصادی یا اجتماعی. در متون اسلامی، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه یکی از مهم‌ترین نمونه‌های تاریخی است. مهاجر: کسی که از جایی به جای دیگر کوچ کرده است. مهاجر می‌تواند به دلایل مختلفی مانند جستجوی زندگی بهتر، فرار از جنگ یا آزار و اذیت، یا حتی به دنبال آرامش بیشتر دیار خود را ترک کند. هجر: به معنای دوری، ترک…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده تحویل کلاس پنجم

    هم خانواده تحویل کلاس پنجم

    هم خانواده تحویل کلاس پنجم:متحوّل-تحوّل-تحویل دار متحوّل متحوّل به معنای کسی یا چیزی است که دچار تغییر و دگرگونی عمیق شده باشد. این واژه بیشتر برای توصیف حالات روحی، شرایط یا وضعیت‌هایی که به شکل قابل توجهی تغییر کرده‌اند، به کار می‌رود؛ مانند فردی که از نظر فکری متحوّل شده است. تحوّل تحوّل به معنای تغییر یا دگرگونی اساسی در وضعیت، شرایط یا ساختار است. این واژه معمولاً به تغییرات بزرگ و معنادار اشاره دارد که تأثیرات عمیقی بر محیط یا افراد می‌گذارند؛ مانند تحوّل در تکنولوژی یا تحوّل اجتماعی. تحویل‌دار تحویل‌دار به فردی گفته می‌شود که وظیفه دریافت و…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده صلاح کلاس چهارم

    هم خانواده صلاح کلاس چهارم

    هم خانواده صلاح کلاس چهارم کلمهٔ «صلاح» به معنای درستی، شایستگی و بهبود است. برخی از کلمات هم‌خانوادهٔ «صلاح» عبارت‌اند از: مصلح مصلح به معنای فردی است که برای بهبود شرایط، رفع فساد یا ایجاد تغییرات مثبت در امور اجتماعی، سیاسی یا فردی تلاش می‌کند. این واژه معمولاً برای کسانی به کار می‌رود که اهداف خیرخواهانه و اصلاح‌طلبانه دارند. اصلاح اصلاح به معنای بهبود بخشیدن، بازسازی یا تغییر چیزی برای بهتر شدن است. این واژه می‌تواند به رفع نقص‌ها یا بازگرداندن یک چیز به حالت صحیح و مطلوب اشاره داشته باشد؛ مانند اصلاح رفتار، اصلاح قوانین. صالح صالح به معنای…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا