انشا

در این بخش انشا های دانش آموزی قرار داده می شود

  • انشا در مورد سیگار کشیدن به زبان انگلیسی

    انشا در مورد سیگار کشیدن به زبان انگلیسی

    انشا در مورد سیگار کشیدن به زبان انگلیسی Smoking: A Destructive Habit Smoking is a destructive habit that can have serious health consequences. Smoking increases the risk of cancer, heart disease, stroke, lung disease, and other diseases. It can also lead to fertility problems, memory loss, and an increased risk of premature death. The Dangers of Smoking Smoking contains over 7,000 chemicals, including nicotine, tar, and carbon monoxide. These chemicals can damage the body and cause disease. Some of the dangers of smoking include: Cancer: Smoking increases the risk of lung cancer, throat cancer, mouth cancer, esophageal cancer, stomach cancer,…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند

    انشا در مورد کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند

    انشا در مورد کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند در بیت زیبای سعدی آمده است: کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار این بیت به زیبایی بیانگر این حقیقت است که همه موجودات جهان، از کوچک و بزرگ، از سنگ و خاک گرفته تا گیاهان و جانوران، در حال ستایش و نیایش خداوند هستند. کوه‌ها، با عظمت و شکوه خود، یادآور قدرت و عظمت خداوند هستند. دریاها، با وسعت و زیبایی خود، یادآور بی‌کرانگی و ابدیت خداوند هستند. درختان، با طراوت و سرسبزی خود، یادآور زندگی و رستاخیز…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد من دانش آموزی هستم که میخواهم

    انشا در مورد من دانش آموزی هستم که میخواهم

    انشا در مورد من دانش آموزی هستم که میخواهم من یک دانش آموز هستم که می خواهم آینده ای روشن داشته باشم. می خواهم دانش خود را در زمینه های مختلف افزایش دهم و به فردی متخصص و کارآمد تبدیل شوم. می خواهم در رشته ای که علاقه دارم تحصیل کنم و در آینده شغلی موفق داشته باشم. من می دانم که برای رسیدن به این اهداف باید تلاش و کوشش زیادی کنم. باید درس هایم را با دقت و جدیت بخوانم و در فعالیت های مدرسه شرکت کنم. باید از فرصت های آموزشی که در اختیارم قرار می گیرد…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم صفحه 15

    انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم صفحه 15

    انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم صفحه 15 در کتاب فارسی کلاس پنجم، تصویری از یک کلاس درس آورده شده است که در آن یک صندلی وسط کلاس قرار دارد. این صندلی، صندلی صمیمیت نام دارد. در این انشا، می خواهم در مورد صندلی صمیمیت و اهمیت آن در زندگی صحبت کنم. مقدمه صندلی صمیمیت، نمادی از دوستی و صمیمیت است. این صندلی، فرصتی را برای دانش آموزان فراهم می کند تا با یکدیگر آشنا شوند و دوستی های جدیدی را آغاز کنند. بدنه صندلی صمیمیت، می تواند به دانش آموزان کمک کند تا: اعتماد به نفس بیشتری پیدا…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا از زبان ساعت دیواری به شیوه جانشین سازی

    انشا از زبان ساعت دیواری به شیوه جانشین سازی

    انشا از زبان ساعت دیواری به شیوه جانشین سازی من ساعت دیواری هستم. در بالای دیوار خانه ای بزرگ زندگی می کنم. هر روز صبح با صدای زنگم، همه اعضای خانواده از خواب بیدار می شوند. بعد از ظهر با صدای تیک تاکم، همه برای استراحت به خانه برمی گردند. شب ها با صدای تیک تاکم، همه برای خواب آماده می شوند. من هر روز شاهد زندگی خانواده ای هستم. شادی ها و غم هایشان را می بینم. لحظات خوب و بدشان را می دانم. من مثل یک شاهد خاموش در زندگی آنها هستم. من همیشه در حال حرکت هستم.…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد تو نیکی می کن ودردجله انداز

    انشا در مورد تو نیکی می کن ودردجله انداز

    انشا در مورد تو نیکی می کن ودردجله انداز مقدمه ضرب‌المثل «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز گه ایزد در بیابانت دهد باز» یکی از ضرب‌المثل‌های معروف فارسی است که به معنای نیکی کردن به دیگران، بی‌چشمداشت از آنان است، چرا که بازگشت این نیکی و احسان در نهایت به خود فرد است. بدنه این ضرب‌المثل در واقع بر این نکته تأکید دارد که نیکی کردن به دیگران، نه تنها باعث خوشحالی و رضایت خاطر آنان می‌شود، بلکه باعث افزایش نیک‌خواهی و مهربانی در جامعه نیز می‌شود. همچنین، نیکی کردن به دیگران، باعث جلب رضایت خداوند نیز می‌شود و…

    بیشتر بخوانید »
  • مثل نویسی بار کج به منزل نمیرسد یازدهم

    مثل نویسی بار کج به منزل نمیرسد یازدهم

    مثل نویسی بار کج به منزل نمیرسد در کتاب نگارش پایه یازدهم، یکی از فعالیت های نگارشی، مثل نویسی است. در این فعالیت، دانش آموزان باید با توجه به مفهوم یک ضرب المثل، یک داستان یا حکایت بنویسند که آن ضرب المثل را به ذهن متبادر کند. ضرب المثل “بار کج به منزل نمیرسد” یکی از ضرب المثل های معروف فارسی است که مفهوم آن این است که هر کار غیراخلاقی یا ناعادلانه ای در نهایت به نتیجه ای نامطلوب می انجامد. برای گسترش این ضرب المثل می توان داستان یا حکایت زیر را نوشت: در روزگاران قدیم، مردی تاجر…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا درمورد از دل برود هر آنکه از دیده برفت

    انشا درمورد از دل برود هر آنکه از دیده برفت

    از دل برود هر آنکه از دیده برفت: ضرب‌المثلی پرمعنا و گاه تلخ آشنایی با ضرب‌المثل ضرب‌المثل «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» یکی از ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی است. این ضرب‌المثل به این معناست که اگر کسی را از نظر دیداری از دست بدهیم، به مرور زمان از نظر احساسی نیز فراموشش می‌کنیم. کاربرد ضرب‌المثل این ضرب‌المثل را می‌توان در مورد بسیاری از روابط انسان‌ها به کار برد. برای مثال، اگر کسی به سفری طولانی برود، ممکن است در ابتدا دلتنگش شویم، اما با گذشت زمان، خاطراتش کمرنگ می‌شود و کم‌کم فراموشش می‌کنیم. یا اگر کسی…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد آسمان شب کلاس هفتم

    انشا در مورد آسمان شب کلاس هفتم

    انشا در مورد آسمان شب کلاس هفتم آسمان شب، تجلی زیبایی و عظمت آسمان شب، یکی از زیباترین جلوه‌های طبیعت است. در این هنگام، نور خورشید جای خود را به تاریکی می‌دهد و آسمان، با ستارگان درخشان خود، جلوه‌ای بی‌نظیر به خود می‌گیرد. توصیف آسمان شب آسمان شب، سیاهی عمیقی دارد که در آن، میلیون‌ها ستاره درخشان می‌درخشند. این ستارگان، در اندازه‌ها و رنگ‌های مختلف هستند. برخی از آنها بسیار درخشان هستند و برخی دیگر، کم‌نورتر. در آسمان شب، علاوه بر ستارگان، می‌توان ماه، سیارات و سایر اجرام آسمانی را نیز مشاهده کرد. ماه، در آسمان شب، با نور نقره‌ای…

    بیشتر بخوانید »
  • انشا در مورد روزی که به کلاس اول دبستان رفتم

    انشا در مورد روزی که به کلاس اول دبستان رفتم

    انشا در مورد روزی که به کلاس اول دبستان رفتم همیشه از شنیدن خاطرات دوران مدرسه دیگران لذت می‌بردم. اینکه چگونه برای اولین بار با مدرسه و معلم و دوستان آشنا شده‌اند و چه اتفاقات جالبی در آن دوران برایشان افتاده است. اما هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که خودم نیز روزی چنین خاطراتی داشته باشم. روزی که باید به کلاس اول دبستان می‌رفتم، خیلی خوشحال بودم. از همان دوران کودکی، همیشه آرزو داشتم که به مدرسه بروم و درس بخوانم. اما در عین حال، کمی هم نگران بودم. نمی‌دانستم که در مدرسه چه اتفاقاتی قرار است برایم بیفتد. صبح زود، مادرم…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا