هم خانواده

هم خانواده

در این بخش از سایت، ما به دسته‌بندی کلمات هم‌خانواده می‌پردازیم. هدف این است که به کمک این محتوا، کاربران بتوانند به آسانی هم‌خانواده‌های کلمات مختلف را پیدا کنند و با ریشه و ترکیبات آن‌ها آشنا شوند.

  • هم خانواده عمل کلاس ششم

    هم خانواده عمل کلاس ششم

    هم خانواده عمل کلاس ششم برای پیدا کردن کلمات هم‌خانواده‌ی “عمل” در سطح کلاس ششم، باید به دنبال واژه‌هایی باشیم که دارای ویژگی‌های زیر باشند: ریشه‌ی یکسان: کلمات هم‌خانواده از یک ریشه‌ی سه‌حرفی (در اینجا “ع م ل”) گرفته شده‌اند. حفظ ترتیب حروف: ترتیب این سه حرف (“ع”، “م” و “ل”) باید در تمام کلمات حفظ شود. ارتباط معنایی: معنای کلمات هم‌خانواده باید به نوعی با مفهوم “انجام دادن کار” یا “کنش” مرتبط باشد. با در نظر گرفتن این معیارها، می‌توانیم به کلمات هم‌خانواده‌ی “عمل” به شکل زیر اشاره کنیم: عملیات: به مجموعه‌ای از اقدامات و فعالیت‌های برنامه‌ریزی‌شده برای رسیدن…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده کلمه درس

    هم خانواده کلمه درس

    هم خانواده کلمه درس کلمهٔ «درس» از ریشهٔ «دَرَسَ» در زبان عربی به معنای «آموختن» یا «یاد گرفتن» است. این کلمه در فرهنگ و زبان فارسی نیز با مفهوم آموزش و یادگیری پیوند عمیقی دارد. کلمات هم‌خانوادهٔ «درس» عبارت‌اند از: مدرسه: مکان آموزش و یادگیری که به‌عنوان فضایی برای تربیت و رشد علمی دانش‌آموزان شناخته می‌شود. مدرّس: آموزگار یا کسی که درس می‌دهد و مسئولیت انتقال دانش را بر عهده دارد. تدریس: عمل آموزش دادن یا درس دادن که به‌معنای ارائه دانش به دیگران است. دروس: جمع کلمه درس که به معنای چندین درس یا مجموعه‌ای از مطالب آموزشی است.…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده حرمت

    هم خانواده حرمت

    هم خانواده حرمت واژه “حرمت” در زبان فارسی به معنای احترام، عزت و حرام بودن است. این کلمه از ریشه عربی “حرم” گرفته شده و در متون دینی و فرهنگی کاربرد گسترده‌ای دارد. در این مقاله، به بررسی کلمات هم‌خانواده “حرمت”، معانی و کاربردهای آن‌ها می‌پردازیم تا درک بهتری از این خانواده واژگانی حاصل شود. ریشه‌شناسی واژه “حرمت” کلمه “حرمت” از ریشه عربی “حرم” (ح-ر-م) مشتق شده است. این ریشه در زبان عربی به معنای منع کردن، حرام کردن و محترم شمردن است. در زبان فارسی، این ریشه به صورت‌های مختلفی درآمده و کلمات متعددی از آن ساخته شده‌اند که…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده ارشاد

    هم خانواده ارشاد

    هم خانواده ارشاد واژه‌ها در زبان فارسی اغلب دارای خانواده‌هایی هستند که از یک ریشهٔ مشترک نشأت می‌گیرند. شناخت این هم‌خانواده‌ها به درک عمیق‌تر زبان و تقویت مهارت‌های زبانی کمک می‌کند. در این مقاله، به بررسی هم‌خانواده‌های واژهٔ “ارشاد” می‌پردازیم و کاربردهای آن‌ها را در زبان فارسی مورد بررسی قرار می‌دهیم. معنای واژهٔ “ارشاد” “ارشاد” در زبان عربی به معنای راهنمایی، هدایت و نشان دادن راه راست است. این واژه در زبان فارسی نیز با همین معانی به کار می‌رود و در متون دینی، ادبی و محاوره‌ای استفاده می‌شود. ریشهٔ واژهٔ “ارشاد” واژهٔ “ارشاد” از ریشهٔ عربی “ر-ش-د” گرفته شده…

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده عبادت

    هم خانواده عبادت

    هم خانواده عبادت واژهٔ «عبادت» از ریشهٔ عربی «ع ب د» به معنای بندگی و پرستش است. کلمات هم‌خانوادهٔ آن عبارت‌اند از: عبد: به معنای بنده. عابد: به معنای پرستنده یا کسی که عبادت می‌کند. معبود: به معنای کسی که مورد پرستش قرار می‌گیرد؛ خدا. عبودیت: به معنای بندگی و پرستش. معبد: به معنای مکان عبادت؛ عبادتگاه. تعبد: به معنای پرستش و بندگی. این واژه‌ها همگی از ریشهٔ «ع ب د» مشتق شده و با مفهوم بندگی و پرستش مرتبط هستند.

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده مبصر

    هم خانواده مبصر

    هم خانواده مبصر واژهٔ «مبصر» از ریشهٔ عربی «بصر» به معنای دیدن و بینایی است. کلمات هم‌خانوادهٔ آن عبارت‌اند از: بصر: به معنای بینایی یا چشم. بصیر: به معنای بینا، آگاه و هوشیار. بصیرت: به معنای بینایی، آگاهی و درک عمیق. تبصره: به معنای توضیح یا یادداشتی که برای روشن‌تر کردن مطلبی آورده می‌شود. این واژه‌ها همگی از ریشهٔ «بصر» مشتق شده و با مفهوم دیدن، بینایی و آگاهی مرتبط هستند.

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده حمد

    هم خانواده حمد

    هم خانواده حمد کلمهٔ «حمد» به معنای ستایش و شکرگزاری است. واژه‌های هم‌خانوادهٔ آن عبارت‌اند از: حامد: به معنای ستاینده یا کسی که حمد می‌گوید. حمید: به معنای ستوده‌شده یا کسی که مورد ستایش قرار می‌گیرد. محمد: به معنای بسیار ستوده‌شده، که نام پیامبر اسلام نیز هست. احمد: به معنای ستایشگر یا بسیار ستایش‌کننده. این واژه‌ها همگی از ریشهٔ «حمد» مشتق شده و با مفهوم ستایش و سپاسگزاری مرتبط هستند.

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده تسلط

    هم خانواده تسلط

    هم خانواده تسلط هم‌خانواده‌های کلمه «تسلط» عبارت‌اند از: سلطه: به‌معنای استیلا، چیرگی و غلبه. سلطان: به‌معنای پادشاه یا فرمانروا. سلطنت: به‌معنای حکومت پادشاهی. سلاطین: جمع سلطان، به‌معنای پادشاهان. مسلط: به‌معنای چیره‌شده یا کسی که بر چیزی یا کسی تسلط دارد. این کلمات همگی از ریشه «س-ل-ط» بوده و به مفاهیم مرتبط با قدرت، فرمانروایی و چیرگی اشاره دارند.

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده وسعت

    هم خانواده وسعت

    هم خانواده وسعت کلمات هم‌خانواده با «وسعت» عبارت‌اند از: وسیع: به معنای گسترده و پهناور. اتساع: به معنای گشادگی و بازشدگی. واسع: به معنای گسترده و وسیع. توسعه: به معنای گسترش و پیشرفت. متوسع: به معنای گسترش‌یافته. این کلمات همگی از ریشه عربی «وَسَعَ» به معنای فراخی و گشادگی مشتق شده‌ اند و در زبان فارسی برای بیان مفاهیم مرتبط با گسترش و افزایش به کار می‌ روند. هم خانواده توسعه

    بیشتر بخوانید »
  • هم خانواده توسعه

    هم خانواده توسعه

    هم خانواده توسعه کلمه «توسعه» به معنای گسترش، پیشرفت و وسعت است. این واژه از ریشه عربی «وَسَعَ» به معنای فراخی و گشادگی گرفته شده است. کلمات هم‌خانواده با «توسعه»: وسعت: به معنای فراخی و گستردگی. وسیع: به معنای گسترده و پهناور. متوسع: به معنای گسترش‌یافته. این کلمات برای بیان مفاهیم مرتبط با گسترش و افزایش در متون فارسی به کار می‌ روند. هم خانواده حمله

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا