هم خانواده
-
هم خانواده ملت
هم خانواده ملت کلمهٔ «مِلَّت» از ریشهٔ عربی «مِلَّة» به معنای گروهی از مردم با دین، آیین یا ملیت مشترک است. کلمات همخانواده با «مِلَّت» عبارتاند از: مِلّی: منسوب به ملت؛ مربوط به یک کشور یا قوم خاص. مِلّیَّت: وابستگی به یک ملت؛ هویت ملی. تَملُّت: پیروی از یک ملت یا آیین. این کلمات همگی از ریشهٔ «مِلَّة» مشتق شده و با مفاهیم مرتبط با ملت و ملیت در ارتباط هستند. هم خانواده اشرف
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده اشرف
هم خانواده اشرف کلمهٔ «اَشرَف» از ریشهٔ عربی «شَرَف» به معنای بزرگواری، نجابت و والامقامی است. کلمات همخانواده با «اَشرَف» عبارتاند از: شریف: بزرگوار، نجیب و دارای مقام والا. شرف: بزرگواری، نجابت و مقام بلند. اشراف: جمع «شریف»، به معنای بزرگان و افراد بلندمرتبه. شرافت: بزرگواری، نجابت و اصالت. مشرف: ناظر، مطلع و کسی که بر چیزی اشراف دارد. تشریف: افتخار و بزرگواری؛ همچنین به معنای حضور یافتن در جایی با احترام. این کلمات همگی از ریشهٔ «شَرَف» مشتق شده و با مفاهیم بزرگواری، نجابت و مقام والا مرتبط هستند. هم خانواده احتیاج
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده احتیاج
هم خانواده احتیاج کلمهٔ «احتیاج» از ریشهٔ عربی «حوج» به معنای نیاز و حاجت است. کلمات همخانواده با «احتیاج» عبارتاند از: محتاج: کسی که به چیزی نیازمند است. حوایج: جمع حاجت، به معنای نیازها و خواستهها. حاجت: نیاز، خواسته یا درخواست. این کلمات همگی از ریشهٔ «حوج» مشتق شده و با مفهوم نیاز و ضرورت مرتبط هستند. هم خانواده هاجر
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده هاجر
هم خانواده هاجر کلمه «هاجر» از ریشه «هجر» به معنای دوری و جدایی است. کلمات همخانواده با «هاجر» عبارتاند از: هجرت: به معنای کوچ کردن و ترک دیار. مهاجر: کسی که دیار خود را ترک کرده و به جای دیگری کوچ میکند. هجر: به معنای دوری و جدایی. مهاجرت: عمل کوچ کردن از یک مکان به مکان دیگر. این کلمات همگی از ریشه «هجر» مشتق شده و با مفهوم دوری و جدایی مرتبط هستند. هم خانواده اشتراک
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده اشتراک
هم خانواده اشتراک کلمه «اشتراک» از ریشه عربی «شَرَکَ» به معنای شریک شدن و سهیم شدن است. واژههای همخانواده با «اشتراک» عبارتاند از: شَرِکَ: یک فعل عربی که به معنای شریک شدن یا سهیم شدن است. این فعل در متنهای ادبی و مذهبی کاربرد زیادی دارد. شریک: اسم به معنای همدست یا همپیمان، کسی که در یک فعالیت، مسئولیت یا دارایی با دیگری سهیم است. شرکت: میتواند به معنای عمل همکاری باشد، یا به یک مؤسسه یا نهادی اشاره کند که توسط چند نفر برای انجام یک فعالیت اقتصادی یا غیره تأسیس شده است. مشارکت: به معنای شرکت در کاری…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده ضخامت
هم خانواده ضخامت واژه “ضخامت” از ریشه “ضَخْم” آمده است. این ریشه به معنای بزرگ، کلفت یا حجیم است و از آن واژههایی با معانی مشابه و مربوط به اندازه و وضعیت فیزیکی تولید میشود. ضخیم هم خانواده معاش هم خانواده خرج هم خانواده عجز
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده معاش
هم خانواده معاش با توجه به ریشهی «عاش» (که به معنای زندگی کردن و گذراندن زندگی است)، همخانوادههای واژهی «معاش» عبارتند از: عیش: به معنای زندگی خوش و رفاه، شادی و آسایش. معاشرت: به معنای همراهی و ارتباط با دیگران، زندگی در کنار هم. معیشت: به معنای تأمین نیازهای روزمره، زندگی و وضع معیشتی. این کلمات همگی به نوعی به مفاهیم مرتبط با زندگی، آسایش و رفاه اشاره دارند و از ریشهی «عاش» به معنای زندگی کردن مشتق شدهاند. هم خانواده خرج هم خانواده سفر کلاس سوم هم خانواده عمل کلاس ششم هم خانواده کلمه درس هم خانواده حرمت
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده خرج
هم خانواده خرج واژه “خرج” به معنای مصرف کردن پول یا منابع برای خرید کالا یا خدمات است. همخانوادههای این واژه عبارتند از: خارج: به معنای بیرون یا خارج شدن از یک مکان یا موقعیت. این واژه در برخی موارد ممکن است به معنای استفاده از منابع هم کاربرد داشته باشد. خرجی: مخارج یا هزینههایی که برای انجام کارها یا زندگی روزمره صرف میشود. مخارج: هزینهها یا خرجهایی که در یک دوره زمانی خاص به وجود میآید. کلمه “خرج” در زبان فارسی دارای مترادفها و مخالفان (متضادها) مختلفی است. در ادامه، به توضیح این مفاهیم میپردازم: مترادفهای “خرج”: هزینه: به…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده عجز
هم خانواده عجز عبارت “هم خانواده عجز” به مجموعهای از کلمات مرتبط از یک ریشه زبانی اشاره دارد. واژگان همخانواده “عجز” در زبان فارسی عبارتاند از: عاجز معجزه اعجاز معجز عاجزانه واژه “عجز” به معنای ناتوانی، کمبود یا ضعف در انجام کاری است. این کلمه معمولاً برای بیان عدم توانایی یا کمبود قدرت در مقابل چیزی استفاده میشود. در ادامه، به توضیح همخانوادههای آن میپردازیم: عاجز: فردی که ناتوان است یا نمیتواند کاری را انجام دهد. این واژه به نوعی از انسان یا موجوداتی اشاره دارد که قادر به انجام عمل یا کار خاصی نیستند. معجزه: عمل یا واقعهای که…
بیشتر بخوانید » -
هم خانواده سفر کلاس سوم
هم خانواده سفر کلاس سوم کلمه «سفر» در زبان فارسی، معنای حرکت از مکانی به مکان دیگر را میدهد. این واژه ریشهای کهن دارد و کلمات دیگری نیز از آن مشتق شدهاند که به آنها «همخانواده» میگوییم. در این مطلب، به بررسی کلمات همخانواده، مترادف و متضاد کلمه سفر میپردازیم. کلمات همخانواده سفر: کلمات همخانواده، کلماتی هستند که از یک ریشه گرفته شدهاند و در معنا با یکدیگر ارتباط دارند. برخی از کلمات همخانواده سفر عبارتند از: مسافر مسافرت سفارت (به معنای ماموریت در سفر) سفیر (نماینده در سفر) مترادفهای کلمه سفر: مترادفها کلماتی هستند که معنای مشابهی با کلمه…
بیشتر بخوانید »