جمله سازی

جمله سازی با قطره ها کلاس دوم

جمله سازی با قطره ها

قطره‌های باران

  1. قطره‌های باران به آرامی روی شیشه پنجره می‌لغزیدند و منظره‌ای شاعرانه خلق می‌کردند.
  2. با هر قطره باران، عطر خاک نم‌خورده در هوا پخش می‌شد.
  3. قطره‌های ریز باران مانند دانه‌های مروارید روی گلبرگ‌های رز می‌درخشیدند.
  4. کودک با کنجکاوی به قطره‌های باران که از ناودان سرازیر می‌شدند، نگاه می‌کرد.
  5. صدای چک‌چک قطره‌های باران روی سقف، لالایی شبانه شده بود.

قطره‌های اشک

  1. قطره اشکی از گوشه چشمش لغزید و بر گونه‌اش جاری شد.
  2. غم و اندوه در تک‌تک قطره‌های اشک او موج می‌زد.
  3. قطره‌های اشک، ردپای غم را بر صورتش نقاشی کرده بودند.
  4. با هر قطره اشک، بغضی که در گلویش بود، کمی سبک‌تر می‌شد.
  5. قطره اشکی که از شوق بر گونه‌اش نشست، در نور خورشید می‌درخشید.

قطره‌های شبنم

  1. قطره‌های شبنم صبحگاهی، بر تار عنکبوت، همچون نگین‌های الماس خودنمایی می‌کردند.
  2. برگ‌های درختان با قطره‌های شبنم، طراوت و شادابی خاصی پیدا کرده بودند.
  3. قطره شبنم، عکس آسمان را در خود جای داده بود.
  4. پروانه به آرامی روی گلی نشست و قطره شبنم را از روی گلبرگ آن نوشید.
  5. قطره‌های شبنم با طلوع خورشید، کم‌کم محو می‌شدند.

قطره‌های آب

  1. قطره آبی از شیرِ خرابِ آشپزخانه، مدام چکه می‌کرد.
  2. هنرمند با قطره‌های رنگ، نقاشیِ بی‌نظیری خلق کرد.
  3. قطره آبی که از سقف چکه می‌کرد، در طول سالیان، حفره‌ای در سنگ ایجاد کرده بود.
  4. برای صرفه‌جویی در مصرف آب، باید مراقب هدر رفتن هر قطره آن باشیم.
  5. تشنگی‌اش آنقدر زیاد بود که حاضر بود برای یک قطره آب، هر کاری انجام دهد.

قطره‌های دیگر

  1. قطره‌ای عسل از قاشق بر روی نان چکید.
  2. قطره‌‌ای خون از زخم سرباز بر زمین افتاد.
  3. قطره‌‌ای عطر کافی بود تا فضای اتاق دل‌انگیز شود.
  4. قطره‌ای امید در دلش زنده شد.
  5. قطره‌ای شجاعت در وجودش کافی بود تا قدم در راه بگذارد.

جمله‌سازی با قطره‌ها

قطره باران، با نوازش ملایم خود، غبار را از روی گلبرگ‌های رز شست و آن را درخشان‌تر کرد. قطره اشکی از چشم کودک غلتید و بر روی گونه‌اش جاری شد، گویی درد دل کوچکش را فریاد می‌زد. قطره خونی که از زخم سرباز بر زمین چکید، حکایت از شجاعت و ایثار او داشت. قطره آبی که از چشمه سرازیر شد، زلال و پاک، تشنگی مسافر خسته را فرو نشاند. قطره شبنم بر روی گلبرگ نیلوفر آبی، مثل جواهری گرانبها می‌درخشید. قطره جوهر که از قلم نویسنده بر روی کاغذ چکید، آغازگر داستانی جدید بود.

نوشته های مشابه

قطرات باران، همچون مرواریدهایی درخشان، بر روی برگ‌های درختان می‌غلتیدند. با شنیدن صدای باران و دیدن قطرات باران که بر روی شیشه می‌لغزیدند، آرامشی عمیق در وجودم جاری شد. بارون می‌باره، قطره قطره، خیابونا رو می‌شویم. قطره‌های باران، مثل اشک‌های آسمان، بر زمین می‌باریدند. هر قطره باران، حامل پیامی از امید و زندگی است. قطره‌های باران، با ریتم ملایمی بر سقف می‌کوبیدند و لالایی خواب را می‌نواختند. قطره‌های باران، با شادی و نشاط، در جویبارها می‌دویدند و به سوی دریا می‌رفتند. قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. قطره‌های باران، نقاشی زیبایی را بر روی شیشه اتاقم خلق کردند. صدای ریزش قطرات باران، موسیقی دلنشینی را در فضای خانه پخش می‌کرد.

قطره عرق از پیشانی کشاورز چکید، نشانه تلاش او برای به ثمر رساندن محصولاتش. قطره روغن که بر روی آب شناور بود، مثل لکه‌ای تیره بر صفحه آبی دریا خودنمایی می‌کرد. قطره شیر که از پستان مادر بر لبان کودک جاری شد، نشانه‌ای از عشق و مهر بی‌کران او بود. اشک‌هایش همچون سیلابی خروشان، غم و اندوه درونش را بیرون می‌ریختند. گریه می‌کرد و قطره‌های اشک از چشماش می‌ریخت پایین. قطرات اشک، مثل دانه‌های تسبیح، یکی پس از دیگری از چشمانش فرو می‌غلتیدند. اشک‌هایش، نشانه‌ای از شکست و ناامیدی او بودند. قطرات اشک، بر روی صورتش رقص غم را اجرا می‌کردند. اشک‌هایش، مثل باران بهاری، قلب او را شستشو می‌دادند. قطره قطره اشک ریخت تا آرام گرفت. اشک‌هایش، گواه صدق احساساتش بودند. در میان قطرات اشک، لبخندی تلخ بر لبانش نقش بست.

خون شهید، قطره قطره بر زمین ریخت و آن را رنگین کرد. زخمی شده بود و خون می‌اومد. قطرات خون، مثل لاله‌های سرخ، بر روی پیراهن سفیدش شکفتند. خون او، بهای آزادی ما بود. قطرات خون، فریاد اعتراض او را به گوش جهانیان می‌رساندند. خون او، درخت آزادی را آبیاری کرد. قطره قطره خون ریخت تا پرچم ایران برافراشته بماند. خون او، پیام‌آور صلح و دوستی بود. قطرات خون، بر روی زمین سرد، داستان شهادت او را روایت می‌کردند.

قطره در ادبیات فارسی

در ادبیات فارسی، “قطره” بارها به عنوان نمادی قدرتمند برای بیان مفاهیم و احساسات مختلف به کار رفته است. شاعران و نویسندگان، با استفاده از تشبیه، استعاره، و شخصیت‌بخشی، به قطره جان بخشیده‌اند و از آن برای خلق آثار ماندگار استفاده کرده‌اند.

برای مثال، “قطره اشک” در شعر فارسی، اغلب نماد غم، اندوه، و فراق است. حافظ در غزلی می‌گوید:

“اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را”

و در ادامه می‌افزاید:

“بده ساقی می باقی که در جنت نخواهم دیدن روی حوری و غلمان و قصور و سرا را”

در این ابیات، “اشک” به عنوان نشانه‌ای از عشق و درد فراق به کار رفته است. یا مولانا در مثنوی معنوی می‌گوید:

“قطره اشکی که از چشم عاشق می‌چکد آتشی است که بر جان معشوق می‌زند”

در این بیت، مولانا با استفاده از تشبیه، قدرت و تاثیرگذاری اشک را به تصویر کشد.

“قطره خون” نیز در ادبیات فارسی، نماد فداکاری، شهادت، و مبارزه است. عطار نیشابوری در منطق‌الطیر می‌گوید:

“قطره خونی که در راه حق ریخته شود دریایی از نور و حقیقت را به وجود می‌آورد”

در این بیت، عطار به ارزش و اهمیت خون شهید اشاره می‌کند.

نتیجه‌گیری

همانطور که مشاهده شد، قطره، این عنصر کوچک و به ظاهر ساده، می‌تواند در قالب جملات مختلف، معانی و مفاهیم گوناگونی را بیان کند. قطره می‌تواند نماد زندگی، مرگ، شادی، غم، و حتی مبارزه باشد. با استفاده از قدرت تخیل و با به کارگیری سبک‌های مختلف نوشتاری، می‌توان از قطره برای خلق جملاتی زیبا، تاثیرگذار، و ماندگار استفاده کرد.

در زبان و ادبیات فارسی، قطره نقش مهمی در بیان مفاهیم و احساسات دارد. شاعران و نویسندگان فارسی، با استفاده از استعاره، تشبیه، و دیگر صنایع ادبی، به قطره جانی تازه بخشیده‌اند و از آن برای خلق آثاری بدیع و ماندگار استفاده کرده‌اند. قطره، در عین سادگی، نمادی قدرتمند برای بیان طیف وسیعی از معانی و احساسات است و به همین دلیل، جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ و ادبیات ما دارد.

جمله سازی با کلمه باریک

جمله سازی با زنبور و کندوی عسل

5/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا