کلماتی که مثل هم نوشته میشوند ولی معنی متفاوتی دارند کلاس چهارم
کلماتی که مثل هم نوشته میشوند ولی معنی متفاوتی دارند کلاس چهارم
واژه های دارای شکل نوشتاری یکسان ،امّا در معنی و تلفّظ متفاوت
اَعمال:کارها | اِعمال:به کاربردن- اجرا کردن |
ببر:از حیوانات درّنده | بِبَر:فعل امر از بردن |
پَر:آن چه بر تن پرندگان می روید | پُر :انباشته و مالامال |
تَرک:رها کردن | تَرَک:شکاف |
تَک:یگانه | تُک:نوک پرندگان |
تَن:جسم و بدن | تُن:مقیاس وزن معادل هزار کیلو گرم |
تَنگ:باریک و کم عرض | تُنگ:کوزه ی آب |
جُرم:گناه و خطا | جِرم:ته نشین و رسوب چربی و سایر مواد |
چِک:حواله ی پول | چَک:سیلی |
حَلال:جایز ـ روا | حَلّال:گره گشا ـ حل کننده |
خُرد:کوچک و ریز | خِرَد:عقل و هوش |
خَلق:آفریده – مردم | خُلق:خوی و عادت |
دَر:درب ـ دروازه | دُر: مروارید |
دَم:نفس | دُم:بخشی از بدن حیوانات |
دَه:عددی که بعد از 9می آید | دِه:روستا |
رُز:گل سرخ | رَز:درخت انگور |
زَفت:درشت – فربه | زُفت:تند و بی ارزش – بخیل ـ خشن |
سبُک:کم وزن | سَبْک:شیوه و روش |
سَر:قسمت بالای بدن | سِر:راز |
شکر:سپاسگزاری | شِکر:ماده ای شیرین که ازچغندر یا نیشکر گیرند |
شش:عدد بعد از پنج | شُش:عضو اصلی تنفس – ریه |
صَفَر:دومین ماه قمری | صِفر:قبل از عدد یک – خالی و تهی |
صور:شیپور اسرافیل | صُور:صورت ها – نقش ها |
طیّب:پاکیزه- طاهر | طِیب:بوی خوش |
طِبق:مطابق | طَبَق:ظرف مدوّر- سینی |
عالَم:دنیا | عالِم:دانا |
عَجَب:شگفتی | عُجْب:تگبّر-خودبینی |
غَنا:بی نیازی | غِنا:آوازخوانی-سرود-نغمه |
فَر:شکوه- بزرگی | فِر:چین و شکن مو |
فوت(foot):بادی که از دهان بیرون می کنند | فوت(fowt):مردن – درگذشتن |
قَدر:اندازه-ارزش | قَدَر:حکم خداوند در موردبندگان-تقدیر |
قوّت:زور- نیرو- قدرت | قوت:خوراک – غذا |
کَرَم:جوان مردی-بخشش | کِرِم:مادهّ ای چرب و روغنی در آرایش |
کشتی:سفینه – زورق | کُشتی:گلاویز شدن دو نفربرای زورآزمایی |
کلفت:ضخیم | کلفَت:خدمت کار |
گُرد:پهلوان | گِرد:مدوّر- دایره ای |
گُل:گونه ای گیاه | گِل:خاک آمیخته با آب |
گرم:داغ-پرحرارت | گَرَم:واحدی در وزن |
مُشک:مادّه ای خوش بو | مَشک:ظرفی مخصوص برای تکاندن شیر |
مُلک:کشور- مملکت | مَلَک:فرشته |
مَرْکب:آن چه بر آن سوار شوند | مُرکّب:ترکیب شده-دوات |
مُشَرّف:بلند پایه | مُشرِف:آن چه بر محلّ مرتفع قرار دارد |
مَعبر:گذرگاه | مُعَبِّر:تعبیرکننده – خواب گزار |
مذهب:دین – آیین | مُذَهّب:طلا کاری شده |
مَقَر:قرارگاه | مُقِر:اقرار کننده-معترِف |
مُفصّل:شرح داده شده | مَفصل:محل اتصال استخوان ها |
مصر:نام کشوری در قاره ی آفریقا | مُصِر:اصرار کننده |
ملّا:درس خوانده-باسواد | مَلأ:انجمن-گروه مردم |
مبلغ:مقدار | مُبَلّغ:تبلیغ کننده |
مُحرَّم:اولین ماه قمری | مُحرِم:آن که در جوار خانه ی خدا باشد |
مُجاز:اجازه داده شده | مَجاز:غیرواقعی |
مِهر:محبّت-دوستی | مُهر:وسیله ای که نام و نقش برآن ثبت است |
نَفس:روح و روان | نَفَس:هوای دم و بازدم |
نَقل:بیان کردن | نُقل:نوعی شیرینی |
وَتَر:خطی در دایره | وِتْر:نمازی یک رکعتی در نماز شب |
وَرد:گل سرخ | وِرد:ذکر و دعای زیر لب |
هرَم:حجم هندسی | هُرْم:حرارت و گرما |
واژه های دارای شکل نوشتاری یکسان امِا در تلفظ و معنی متفاوت