دروس

چرا در دوره اسلامی به دانشمندان حکیم می گفتند

چرا در دوره اسلامی به دانشمندان حکیم می گفتند

در کلاس ششم، وقتی دربارهٔ دانشمندانِ دورهٔ اسلامی صحبت می‌کنیم و می‌گویم «حکیم»، یعنی کسی که هم دانش زیادی دارد و هم مثل یک مشاور خوب می‌تواند راه درست را به ما نشان دهد. حالا ببینیم چرا آن‌ها را «حکیم» می‌نامیدند:

  1. «حکمت» یعنی دانایی و درست‌فهمی
    کلمهٔ «حکیم» از «حِکمت» می‌آید که یعنی دانایی عمیق و توانایی در فهمیدن کار درست. دانشمندی که می‌توانست مسائل سخت را ساده کند و راه حل‌های خوب پیشنهاد دهد، «حکیم» بود.
  2. چند کاره بودن دانشمندان
    در آن زمان، یک دانشمند هم پزشک بود، هم فیلسوف (فکرکننده دربارهٔ دنیا و زندگی)، هم جهان‌شناس و astronomer. چون کارهای مختلف انجام می‌دادند، نیاز به یک اسم کلی داشتند: «حکیم».
  3. مشاور پادشاه یا امیر
    حکیم‌ها را برای مشورت به دربار دعوت می‌کردند. آن‌ها دربارهٔ سیاست، اخلاق، تربیت و حتی درمان بیماری‌ها کمک می‌کردند. به کسی که دربار می‌گفت «چه کارهایی خوب است انجام دهیم» یا «چطور بیمار را خوب کنیم»، لقب «حکیم» می‌دادند.
  4. پزشکی و طبابت
    پزشکی (درمان بیماران) را هم جزئی از حکمت می‌دانستند. چون یک حکیم باید بداند چطور از گیاهان دارویی استفاده کند و تعادل بدن را حفظ کند، همهٔ پزشکان بزرگ آن زمان را هم «حکیم» می‌گفتند.
  5. ترکیب علم و اخلاق
    در اسلام، علم بدون اخلاق ارزش کامل ندارد. حکیم کسی بود که هم دانش داشت و هم اخلاق نیکو—یعنی به دیگران کمک می‌کرد و دلسوز بود.

مثال ساده:

  • فرض کن دوستت در مدرسه مشکلی دارد و به او راه‌حل‌های خوب می‌دهی؛ به تو می‌گویند «تو خیلی نکته‌سنج هستی و حکیم‌مسلکی!»
  • حالا دانشمندان بزرگ مثل ابن‌سینا هم به‌خاطر دانش پزشکی و هم به‌خاطر دلسوزی و اندیشه‌های عمیقشان «حکیم» نامیده شدند.

به این ترتیب، «حکیم» یعنی کسی که هم می‌داند و هم می‌فهمد و هم راهنمای خوب و مهربانی برای دیگران است.

نوشته های مشابه
از مطلب خوشت اومد امتیاز بده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا