هم خانواده مانع
کلمه «مانع» در زبان فارسی به معنای «سد، بازدارنده، جلوگیرنده» است. این کلمه از ریشه «منع» گرفته شده است.
هم خانوادههای مانع عبارتند از:
- منع (اسم): جلوگیری، بازداشتن، سد کردن، سد، مانع
- موانع (اسم جمع): سدها، بازدارندهها، جلوگیرندهها
مترادفهای مانع عبارتند از:
- سد
- حایل
- حاجز
- محظور
- موقوف
- بازدارنده
- جلوگیرنده
- رادع
- مخل
- مزاحم
متضادهای مانع عبارتند از:
- مفتوح
- آزاد
- سهل
- آسان
- مسهل
مثالهای کاربرد مانع:
- دولت باید از ورود کالاهای قاچاق به کشور جلوگیری کند. (مانع به معنای جلوگیری)
- این قانون مانع از فساد در ادارات دولتی میشود. (مانع به معنای جلوگیرنده)
- در جادهها، موانعی برای جلوگیری از خروج غیرمجاز از جاده وجود دارد. (موانع به معنای سدها)
امیدوارم این پاسخ برای شما مفید بوده باشد.
[irp]