هم خانواده عضو + مترادف و متضاد
🔵 معنی واژهٔ «عضو»
عضو یعنی بخش، قسمت یا یکی از اجزای یک پیکر یا گروه.
در فارسی بیشتر برای اعضای بدن یا افراد یک گروه/سازمان به کار میرود.
🔵 همخانوادههای کلمهٔ «عضو»
ریشهٔ این واژه از عربی ع-ض-و است. واژههای همخانواده:
| واژه | نوع | معنی |
|---|---|---|
| اعضا | جمع | جمع «عضو»، یعنی بخشها یا افراد |
| عضویت | مصدر | وارد شدن و پذیرفته شدن در یک گروه |
🔵 مترادفهای «عضو»
| واژه | معنی |
|---|---|
| جزء | بخش یا قسمت |
| قسمت | بخشی از یک کل |
| بخش | سهم یا قطعهٔ یک مجموعه |
| فرد | فردی که جزئی از یک گروه است |
| عنصر | بخش اصلی و تشکیلدهندهٔ چیزی |
| یار / عضو گروه | فردی متعلق به یک گروه یا تیم |
🔵 متضادهای «عضو»
(متضاد مستقیم ندارد، اما متضاد معنایی با توجه به کاربرد قابل بیان است.)
| واژه | معنی |
|---|---|
| غیرعضو | کسی که عضو گروه نیست |
| بیارتباط / نامربوط | چیزی که جزئی از یک مجموعه نیست |
| خارج / بیرونی | کسی یا چیزی که خارج از مجموعه یا سازمان است |





