هم خانواده
هم خانواده عذر
هم خانواده عذر :عذرا عذر معذور معذرت
مترادف عذر
- پوزش
- معافیت
- بخشایش
- گذشت
- عفو
- چشم پوشی
- اغماض
- بخشیدن
- چشم پوشیدن
- گذشت کردن
متضاد عذر
- گناه
- تقصیر
- خطا
- اشتباه
- جرم
- جنایت
- معصیت
- گناهکاری
- تقصیرکاری
- خطاکاری
- اشتباهکاری
معنی عذر
عذر در لغت به معنای پوزش و درخواست بخشش و گذشت است. در اصطلاح، عذر عبارت است از بیان دلیلی برای انجام کاری یا عدم انجام کاری. عذر می تواند در زمینه های مختلفی مانند روابط شخصی، روابط کاری، و روابط اجتماعی نمود پیدا کند.
مترادف و متضاد عذر در جمله
- مترادف
- مثال: از شما عذر می خواهم. (پوزش، معافیت، بخشایش، گذشت، عفو، چشم پوشی، اغماض، بخشیدن، چشم پوشیدن، گذشت کردن)
- مثال: او از گناه خود عذرخواهی کرد. (پوزش، معافیت، بخشایش، گذشت، عفو، چشم پوشی، اغماض، بخشیدن، چشم پوشیدن، گذشت کردن)
- متضاد
- مثال: او در گناه خود گناهکار است. (گناه، تقصیر، خطا، اشتباه، جرم، جنایت، معصیت، گناهکاری، تقصیرکاری، خطاکاری، اشتباهکاری)
- مثال: او از انجام کاری عذر نداشت. (گناه، تقصیر، خطا، اشتباه، جرم، جنایت، معصیت، گناهکاری، تقصیرکاری، خطاکاری، اشتباهکاری)