دروس

هم خانواده استماع

هم خانواده استماع

کلمه استماع از ریشه عربی «س-م-ع» به معنای گوش دادن و شنیدن مشتق شده است. کلمات هم‌خانواده با آن عبارت‌اند از:

  1. سمع: به معنای شنیدن یا توانایی شنوایی.
  2. سمیع: به معنای شنوا، یکی از صفات خداوند در اسلام.
  3. مسموع: چیزی که شنیده شده یا قابل شنیدن است.
  4. مستمع: کسی که گوش می‌دهد یا شنونده.
  5. سامع: شنونده یا کسی که صداها را می‌شنود.
  6. مسمع: وسیله یا محلی که برای شنیدن یا شنواندن صدا استفاده می‌شود.

مترادف استماع:

1. شنیدن:

به معنای دریافت صداها از طریق حس شنوایی، به‌صورت ناخودآگاه یا آگاهانه. شنیدن ممکن است شامل هر نوع صدایی باشد، بدون اینکه الزاماً به آن دقت یا توجه خاصی صورت گیرد. مثال: او صدای باران را شنید.


2. گوش دادن:

به معنای شنیدن آگاهانه و همراه با تمرکز و توجه به یک صدا یا صحبت. گوش دادن عملی اختیاری است که نیاز به دقت و تمرکز بیشتری نسبت به شنیدن دارد. مثال: او با دقت به سخنرانی معلم گوش داد.


3. اصغا:

به معنای گوش دادن با دقت و توجه کامل به سخنان یا صداها. این واژه معمولاً در زمینه‌های رسمی‌تر یا متون ادبی به کار می‌رود و نشان‌دهنده توجه عمیق است. مثال: اصغای او به نصیحت پدر، موجب موفقیتش شد.


4. توجه:

در زمینه استماع، به معنای تمرکز ذهنی و گوش سپردن دقیق به یک صدا، صحبت، یا موضوع خاص است. توجه نشان‌دهنده علاقه و اهمیت دادن به موضوعی است که شنیده می‌شود. مثال: توجه به صدای طبیعت آرامش‌بخش است.


5. استنصات:

به معنای سکوت کردن برای گوش دادن دقیق به چیزی، معمولاً در زمینه‌های رسمی یا دینی استفاده می‌شود. این واژه بر آرامش و تمرکز در هنگام شنیدن تأکید دارد. مثال: استنصات در هنگام تلاوت قرآن توصیه شده است.


6. سماع:

به معنای شنیدن، به‌ویژه در متون عرفانی و ادبی برای اشاره به شنیدن با دلی باز و احساسی عمیق به‌کار می‌رود. سماع معمولاً با مفاهیمی همچون عشق و الهام در عرفان همراه است. مثال: سماع موسیقی روحش را آرام کرد.


7. گوش سپردن:

به معنای دقت و توجه به چیزی که گفته یا شنیده می‌شود. این واژه ترکیبی تأکید بیشتری بر عمل شنیدن دارد و معمولاً برای توصیف فعالیت آگاهانه و مشتاقانه استفاده می‌شود. مثال: او با عشق به داستان کودک گوش سپرد.

متضاد استماع:

متضادهای استماع، که به معنای نشنیدن یا بی‌توجهی به صدا یا صحبت است، عبارت‌اند از:

  1. ناشنیدن: حالتی که فرد صدایی را دریافت نمی‌کند، خواه به‌دلیل عدم توجه یا دلایل فیزیکی.
  2. بی‌توجهی: عدم تمرکز یا نادیده گرفتن صداها یا صحبت‌های اطراف.
  3. ناشنوایی: عدم توانایی فیزیکی در شنیدن صداها.
  4. انصراف: روی‌گردانی از شنیدن یا تمایل نداشتن به گوش دادن.
  5. غفلت: بی‌خبری یا بی‌توجهی به صداها یا سخنان.
  6. سکوت: عدم وجود صدا برای شنیدن.
  7. عدم اصغا: حالتی که فرد به سخنان یا صداها گوش نمی‌دهد و توجهی نمی‌کند.

هم خانواده هاجر

آیا حجت و حاجت هم خانواده هستند

هم خانواده تحویل کلاس پنجم

هم خانواده سهمگین

از مطلب خوشت اومد امتیاز بده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا