مثل نویسی از کوزه همان برون تراود که دراوست
مثل نویسی از کوزه همان برون تراود که دراوست
مقدمه: حکایت های قدیمی، گنجینه هایی از خرد و حکمتند که سینه به سینه در گذر زمان به دست ما رسیده اند. یکی از این حکایات به یادماندنی، داستان “از کوزه همان برون تراود که در اوست” است که به سادگی، عمیق ترین حقایق را درباره ذات و رفتار بشر بیان می کند.
داستان:
روزی تاجری دو غلام را برای حمل اجناس خود استخدام کرد. یکی از غلامان هیکل درشت و پر زوری داشت و دیگری لاغر و نحیف بود. تاجر برای آزمایش کار آنها، بارهایی را نشانشان داد و برای مدتی دور نشست و از دور کارشان را تماشا کرد. غلام قوی پس از حمل چند بسته، با لحنی مسخره به دیگری گفت: «من کلی از این بسته ها را جا به جا کردم اما تو فقط در همین زمان یک بسته را جا به جا کرده ای، پس من کمی استراحت می کنم تا از من عقب نیفتی». غلام ضعیف تر ترجیح داد سکوت کند و بدون اعتراض، تا ظهر به حمل بارها ادامه داد.
هنگام دستمزد دادن، تاجر با حیرت از غلام قوی پرسید: «چطور شد که در انتهای کار، غلام نحیف بار بیشتری را حمل کرده است؟» غلام قوی با غصه لب به سخن گشود و گفت: «در ابتدا فکر کردم باید زورم را نشان دهم، بنابراین چند بسته را با سرعت جابجا کردم و بعد برای استراحت نشستم. اما او، آرام و پیوسته کار کرد و بدون شکایت تا آخر ادامه داد.»
تاجر رو به غلام ضعیف تر کرد و گفت: «حکمت کار تو چه بود که با وجود اندام نحیف، بیشترین بار را جابجا کردی؟» غلام با آرامش پاسخ داد: «از کوزه همان برون تراود که در اوست. آنچه در درون من بود، همان پشتکار و استقامت بود که به ظاهر آمد.»
معنی و مفهوم:
حکایت “از کوزه همان برون تراود که در اوست” به ما می آموزد که رفتار و گفتار هر فرد، نمایانگر حقیقت درون اوست. آنچه در کوزه دل هر انسانی باشد، از سخنان و اعمالش به جهان سرازیر می شود. مهربانی، کینه، صداقت، دروغ، پشتکار، سستی، … همگی در ظروف اعمال و کلمات ما ریخته می شوند و برای دیگران هویدا می گردند.
فراموش نکنیم:
- ظاهر زیبا یا فریبنده، هرگز نمی تواند باطن زشت را پنهان کند.
- رفتار و گفتار هر فرد، آیینه ای روشن از دنیای درون اوست.
- پشتکار و استقامت درونی، حتی اگر اندام نحیفی داشته باشیم، نتایج درخشانی به بار خواهد آورد.