جواب اندیشه و تحقیق درس اول دینی دهم
جواب اندیشه و تحقیق درس اول دینی دهم
۱) شعر چون که صد آمد، نود هم پیش ماست چه ارتباطی با موضوع هدف زندگی دارد؟
این شعر به این موضوع اشاره دارد که اگر به هدف خود رسیدیم، نباید از آن راضی شویم و باید به دنبال اهداف بالاتری باشیم. این دیدگاه با موضوع هدف زندگی ارتباط نزدیکی دارد، زیرا هدف زندگی هر فرد باید چیزی باشد که او را به تلاش و کوشش وادار کند و به او انگیزه دهد تا به بهترین شکل ممکن زندگی کند.
۲) دلیل بیاورید :
الف) زیرک ترین افراد این جهان مؤمنان هستند.
مؤمنان به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند و می دانند که اعمال آنها در این دنیا در آن دنیا نیز تأثیرگذار خواهد بود. این اعتقاد باعث می شود که آنها در زندگی خود اهداف متعالی داشته باشند و به دنبال کسب رضایت خداوند باشند.
ب) کسی که هدف اصلی زندگی خود را ثروتمند شدن قرار دهد، دچار خسران می شود.
ثروتمند شدن یک هدف خوب است، اما اگر هدف اصلی زندگی باشد، باعث می شود که انسان از سایر جنبه های زندگی خود غافل شود. چنین فردی ممکن است به دنبال کسب ثروت از راه های غیراخلاقی باشد و یا در مسیر رسیدن به ثروت، سلامتی، آرامش و روابط اجتماعی خود را از دست بدهد.
3) شخصی می گوید: لازمه تقرب به خدا این است که کارهایی مانند کسب مال و ثروت که از امور فرعی هستند کنار گذاشته شود با او موافقید یا خیر؟ چرا؟
من با این گفته موافقم. کسب مال و ثروت هدف اصلی زندگی نیست، بلکه وسیله ای برای رسیدن به اهداف متعالی تر است. اگر هدف اصلی زندگی ما کسب رضایت خداوند باشد، دیگر نیازی به کنار گذاشتن کارهای فرعی مانند کسب مال و ثروت نخواهیم داشت. بلکه می توانیم با انجام این کارها، هم به اهداف مادی خود برسیم و هم به رشد معنوی خود کمک کنیم.
4) حکایت زیر را بخوانید و با توجه به آن به سؤال پاسخ دهید.
مسافری در سفر خود به یک دو راهی رسید از پیرمردی که در آنجا نشسته بود پرسید : من از کدام یک از این دو راه باید بروم؟ پیرمرد گفت: قصد داری به کجا بروی؟ مسافر جواب داد : نمی دانم! پیر مرد گفت : وقتی نمیدانی به کجاخواهی رفتی تفاوتی نمی کند که کدام راه را انتخاب کنی!»
به نظر شما این حکایت با کدام یک از بخشهای درس در ارتباط است؟ چرا؟
این حکایت با بخش «هدف زندگی» در ارتباط است. حکایت نشان می دهد که اگر هدف زندگی خود را نشناسیم، نمی توانیم تصمیمات درستی در زندگی بگیریم. کسی که هدف زندگی خود را نمی داند، مانند مسافری است که در یک دو راهی ایستاده و نمی داند به کدام راه برود. چنین فردی ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرد که او را از رسیدن به اهداف خود باز دارد.