تحقیق در مورد زندگی نامه ی سلمان هراتی
تحقیق در مورد زندگی نامه ی سلمان هراتی
سلمان هراتی، نامی به بلندای سرسبزی های شمال و به درخشندگی امواج خزر، شاعری که با جان کلامش، از دلِ تنکابن تا اوج آسمانهای شعر فارسی پر کشید. در این نوشتار، گشتی میزنیم در کوچهباغ سماع شعر سلمان، از جوانههای نخستین تا میوههای رسیده و درخشاناش.
نغمههای سپیدار و ترانههای چوپان:
سلمان در بهار ۱۳۳۸، همزمان با شکوفهی اولین گلها، در مزردشت تنکابن چشم به جهان گشود. کودکیاش را در زمزمهی آبشارها و نجوای سپیدارها گذراند و از همان اوان، موسیقی ترانههای چوپانان شمال، گوش جانش را نوازش میداد. شاید همین بود که بعدها، شعرش مملو از تصاویر طبیعت و نغمههای اصیل شد.
از چوپانی تا شعرخوانی:
زندگی سلمان در کنار کار و تحصیل، با سرودن شعر سپید رنگین شد. اولین جرقههای خلاقیت او در ۱۳۵۲ زده شد و شعلهی شعرسراییاش، تا پایان عمر کوتاهش، خاموش نشد. او علاوه بر سرایش اشعار بلند و غنی، سرودههای کودکانه نیز داشت که مملو از زلالیت و سادگی بودند.
در آینه انقلاب:
انقلاب سال ۱۳۵۷، تأثیر عمیقی بر سلمان گذاشت. او با تمام وجود احساس تعهد کرد و شعرش را وقف آرمانهای انقلاب و دفاع مقدس نمود. اشعار او در این دوره، سرشار از حماسه، ایثار و روحیهی شهادتطلبی است و با لحنی پرشور، از جانبازیها و دلاوریهای رزمندگان میگوید.
از این ستاره تا آن ستاره:
سلمان، همانقدر که متعهد به انقلاب بود، به ریشههای فرهنگی خودش نیز عشق میورزید. این عشق را میتوان در مجموعهی شعر “از این ستاره تا آن ستاره” به تماشا نشست. در این مجموعه، او تصاویری بدیع و لطیف از طبیعت شمال، حماسههای کار و تلاش اهالی این دیار، و باورهای ریشهدارشان خلق میکند.
دری به خانه خورشید:
اگر “از این ستاره تا آن ستاره” سلمان زمینی را به تصویر میکشد، “دری به خانهی خورشید” او را در اوج عرفان و عشق الهی نشان میدهد. اشعار این مجموعه، سرشار از سمبلها و نشانههای عرفانی است و با زبانی روشن و بیپیرایه، از جستجوی انسان برای یافتن حقیقت و رسیدن به کمال معنوی سخن میگوید.
از آسمان سبز :
آخرین مجموعه شعر سلمان، “از آسمان سبز” نام دارد. این مجموعه، جمعبندی درخشان و پختهای از تجربیات شعری اوست. در اشعار این مجموعه، هم نشانههای تعهد انقلابی را میبینیم و هم تلمیحات عرفانی را. “از آسمان سبز”، سفری است از دغدغههای زمینی تا اندیشههای آسمانی.
آذرباد:
بسیاری، سلمان را با تخلص “آذرباد” میشناسند. این تخلص، اشارهای است به بادهای خزری که با طراوت خود، روح زندگی را در تنکابن میدمند. آذرباد، همان سلمان است که با شعرش، طوفانی از احساس و اندیشه به پا کرد و نامش را تا ابدیت در پهنهی ادبیات فارسی به ثبت رساند.
سلمان هراتی: شاعری که از دل طبیعت شمال برخاست و با بالهای شعر سپید، تا ملکوت کلام پر کشید. صدایش هنوز هم از میان برگهای سبز جنگل و موجهای خروشان دریا شنیده میشود، و شعرش، همچنان چراغ راهی است برای هر کسی که میخواهد با کلام، دنیایی زیباتر و معنویتر بسازد.
این نوشتار، تنها مروری گذرا بر زندگی و شعر سلمان هراتی بود. برای شناخت بیشتر این شاعر برجسته، خواندن آثار او بهترین راه است. شعر سلمان، دریچهای است به سوی دنیایی که در آن، آسمان و زمین به هم میپیوندند و کلمات، نغمهای آسمانی برای روح و جان انسان میشوند.