انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر کلاس هشتم
📝 انشا درباره برخاستن از خواب در صبح شهر
برخاستن از خواب در صبح شهر یکی از لذتبخشترین و دلنشینترین لحظات روز است. وقتی صبح از خواب بیدار میشوم، اولین چیزی که توجه مرا جلب میکند، روشن شدن آرامآرام آسمان و پخش شدن نور خورشید بر دیوارهای اتاق است. این لحظه، نویدبخش شروع روزی تازه و پر از اتفاقات جدید است.
در زمان برخاستن از خواب در صبح شهر، حس میکنم همهچیز در حال بیدار شدن است. صدای پرندگان از لابهلای درختان به گوش میرسد، صدای باز شدن در مغازهها، بوق آرام ماشینها و گامهای رهگذران، نشان میدهد که شهر نیز مانند من، بیدار شده و آماده آغاز روزی دیگر است. نسیم خنک صبحگاهی که از پنجره به داخل میوزد، حس تازگی را در وجودم زنده میکند.
در کوچه، نانوایی باز شده و بوی نان داغ تمام فضا را پر کرده است. فروشندهها با حوصله مغازههای خود را مرتب میکنند. دانشآموزان با کیفهای رنگارنگ از خانه بیرون میآیند. همهچیز در جریان است و این جریان زندگی، انگیزه و انرژی زیادی به من میدهد.
شهر در هنگام صبح، چهرهای متفاوت دارد. هنوز آنقدر شلوغ نشده که خستهکننده باشد، و آنقدر هم ساکت نیست که بیروح باشد. صدای شهر در این زمان، ملایم و دلنشین است. برخاستن از خواب در صبح شهر نهتنها یک کار روزمره، بلکه نوعی تجربهی زیبا و پر از حس زندگی است.
نتیجهگیری:
در پایان این انشا باید بگویم که برخاستن از خواب در صبح شهر، آغاز یک فرصت جدید است. شهری که بیدار میشود، در کنار من که از خواب برخاستهام، به من یادآوری میکند که هر روز میتواند بهتر از دیروز باشد. اگر با دلی شاد از خواب برخیزیم و با امید به آینده نگاه کنیم، حتماً روزی پُربار و موفق خواهیم داشت.