انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا کلاس هشتم
انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا کلاس هشتم
طلوع سحر در کوچه های خاکی
هنوز خورشید از پشت تپه های سرسبز بیدار نشده، اما کم کم نوری کم رنگ بر آسمان چنبره می اندازد. نسیم سحری از لابه لای شاخه های درختان بید می گذرد و کوچه های خاکی روستا را نوازش می دهد. سکوت سنگینی روی همه جا حاکم است، به جز آواز دلنشین خروس هایی که نوای بیدارباش صبح را سر می دهند.
آوازِ بیدارباش خروس ها
گویی خروس ها ساعت های طبیعی روستا هستند. با اولین نت های آوازشان، خانه های کاهگلی کم کم جان می گیرند. درها یکی یکی باز می شوند و چهره های خواب آلوده اما پر از طراوت بیرون می آیند. نفس هوای خنک سحرگاهی، مثل جرعه ای آب زلال، روح و جان را تازه می کند.
تابش طلایی آفتاب بر پنجره کاهگلی
کم کم، گوی زرین خورشید، با شکوه و جلال، بر فراز تپه ها بالا می آید. پرتوهای طلایی اش بر دیوارهای کاهگلی خانه ها می تابد و نقوش گلدار آنها را به آتش می کشد. عطر دلنشین گیاهان خیس از شبنم و بوی تاز نان داغی که از تنور همسایه به مشام می رسد، سحرگاه روستا را به تابلویی بی بدیل تبدیل می کند.
از رختخواب تا ایوان خانه
از روی رختخواب های نرم پشمی که بوی علف های تازه می دهد، بلند می شوم و قدم به ایوان خانه می گذارم. منظره ای خیره کننده پیش چشمم است.
چلچراغِ سپیده دم بر مزارع سرسبز
مزارع سرسبز روستا، غرق در نور طلایی خورشید، مانند چلچراغی می درخشند. صدای جوی آبی که از کنار روستا می گذرد، با آواز بلبلان همراه می شود و موسیقی طبیعی سحرگاه روستا را می آفریند.
صبحانه ای به طعم سادگی و صمیمیت
با خانواده به اتاق غذاخوری می رویم. مادرم، مثل همیشه، صبحانه ای ساده اما لذیذ آماده کرده است. نان داغ از تنور، پنیر محلی، و عسل خوشبو، طعمی فراموش نشدنی دارند. در حین خوردن صبحانه، با اعضای خانواده گپ و گفت می کنیم و از اتفاقات روز قبل می گوییم.
آغاز کارهای روزمره
پس از صرف صبحانه، هر کس به سراغ کارهای روزمره خود می رود. مردان به مزرعه می روند تا به کاشت و برداشت محصولات کشاورزی مشغول شوند. زنان در خانه مشغول کارهای خانه و نگهداری از کودکان هستند. کودکان نیز در مزرعه، کوچه ها، یا کنار جوی آب مشغول بازی می شوند.
نسیم سحرگاه و بوی علف های تازه
گاهی اوقات، همراه با پدرم به مزرعه می روم. نسیم سحری که از میان مزارع می گذرد، بوی علف های تازه را با خود می آورد. این بو، حسی از طراوت و سرزندگی را در من ایجاد می کند.
گردش صبحگاهی با گاوها و گوسفندان
گاهی اوقات نیز، همراه با مادرم به چراگاه می روم تا از گاوها و گوسفندان نگهداری کنم. گردش صبحگاهی در میان گله های حیوانات اهلی، لذت وصف ناپذیری دارد.
بازی های کودکانه در مزرعه و کوچه ها
بازی کردن با دوستان در مزرعه یا کوچه های روستا، یکی از لذت بخش ترین تفریحات کودکان روستا است. ما با هم بازی های مختلف مانند لی لی، قایم باشک، و دوز بازی می کنیم.
درس زندگی از سحرگاه روستا
سحرگاه روستا، درس های ارزشمندی را به ما می آموزد. سادگی، صمیمیت، کار، و لذت های کوچک، از جمله ارزش هایی هستند که در سحرگاه روستا می توان یافت. همچنین، سحرگاه روستا، ما را به شکرگزاری از خالق هستی برای این زیبایی های بی بدیل دعوت می کند.
از چشمه و قنات که در شهر و روستاها وجود دارد چه استفاده هایی میشود کلاس سوم
انشا در مورد عینک با روش طبقه بندی