هم خانواده

هم خانواده کلمه هیجان + مترادف معنی

هم خانواده کلمه هیجان + مترادف معنی

مهیج-تهیج

مترادف هیجان:

  • شورانگیز
  • مهیج
  • هیجان آور
  • پرشور
  • پرهیجان
  • پرانرژی
  • مشتاق
  • مشتاقانه
  • با اشتیاق
  • با ذوق

متضاد هیجان

  • آرام
  • ساکت
  • بی احساس
  • بی تفاوت
  • بی شور
  • بی اشتیاق
  • بی ذوق

مثال

  • مترادف:
    • مسابقه ی فوتبال بسیار شورانگیز بود.
    • فیلم جدیدی که دیدم بسیار مهیج بود.
    • داستان او بسیار پرشور بود.
  • متضاد:
    • بعد از یک روز پرمشغله، بسیار آرام بودم.
    • بعد از مرگ پدرش، بسیار ساکت شده بود.
    • او نسبت به همه چیز بی احساس بود.

معنی کلمه ی هیجان

کلمه ی “هیجان” در لغت به معنای “احساس شادی، لذت و نشاط” است. این کلمه می تواند به صورت اسم، صفت و فعل به کار رود.

معنی هیجان به صورت اسم

در معنای اسم، هیجان به احساسات مثبتی مانند شادی، عشق، امید و لذت اشاره دارد. این احساسات می توانند ناشی از عوامل مختلفی مانند موفقیت، رسیدن به هدف، یا تجربه ی چیزی جدید باشند.

مثال:

  • هیجان در چشمان او موج می زد.
  • هیجان را در صدایش می شد شنید.
  • هیجان او وصف نشدنی بود.

معنی هیجان به صورت صفت

در معنای صفت، هیجان به چیزی اشاره دارد که باعث ایجاد هیجان می شود. این چیزها می توانند شامل افراد، مکان ها، یا وقایع باشند.

مثال:

  • این خبر هیجان انگیز بود.
  • مسابقه فوتبالی هیجان انگیز برگزار شد.
  • او یک فرد هیجان انگیز بود.

معنی هیجان به صورت فعل

در معنای فعل، هیجان به حالتی اشاره دارد که در آن فرد دچار احساسات قوی مانند شادی، ترس، یا خشم می شود. این حالت می تواند باعث بروز تغییراتی در بدن مانند لرزش، تعریق، یا افزایش ضربان قلب شود.

همچنین ببینید  هم خانواده سفر کلاس سوم

مثال:

  • او از دیدن من هیجان زده شد.
  • از برنده شدن در مسابقه هیجان زده شدم.
  • او هیجان زده بود که بالاخره به مقصد رسید.

جمله سازی با کلمه ی هیجان

کلمه ی “هیجان” به معنای “احساس شادی، لذت و نشاط” است. این کلمه می تواند به صورت اسم، صفت و فعل به کار رود.

جمله سازی با کلمه ی “هیجان” به صورت اسم

  • هیجان در چشمان او موج می زد.
  • هیجان را در صدایش می شد شنید.
  • هیجان او وصف نشدنی بود.

جمله سازی با کلمه ی “هیجان” به صورت صفت

  • این خبر هیجان انگیز بود.
  • مسابقه فوتبالی هیجان انگیز برگزار شد.
  • او یک فرد هیجان انگیز بود.

جمله سازی با کلمه ی “هیجان” به صورت فعل

  • او از دیدن من هیجان زده شد.
  • از برنده شدن در مسابقه هیجان زده شدم.
  • او هیجان زده بود که بالاخره به مقصد رسید.

نمونه های دیگر

  • هیجان مسابقه فوتبال را دو چندان می کرد.
  • هیجان را باید در قلب انسان احساس کرد.
  • هیجان یک حس طبیعی است که در همه ی انسان ها وجود دارد.

هم خانواده های کلمه استعداد | معنی مترادف متضاد

هم خانواده های کلمه اغلب + مترادف و معنی

هم خانواده های کلمه نظر + معنی و مترادف

هم خانواده طبیعی کلاس سوم + معنی متضاد مترادف

هم خانواده های کلمه تعطیل + معنی مترادف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا